فیلوجامعه‌شناسی

تالار گفتگو

تخته سیاه شماره ۵ جامعه شناسی ارتباطات: تسری صحنه عمومی رسانه‌ای: جهانی‌شدن

فرستادن به ایمیل چاپ

← جهانی شدن زمانی رخ می‌دهد که:
• فعالیت‌ها در عرصه‌ای عمومی در مقیاس جهانی اتفاق بیفتد؛
• این فعالیت‌ها در برگیرندۀ میزانی از دوجانبگی و وابستگی متقابل باشد؛
• برنامه‌‌ریزی فعالیت‌های آتی در مقیاس جهانی صورت بپذیرد.

مسیر جهانی‌شدن
← صنعتی شدن و گسترش مناسبات صنعتی؛
← توسعۀ تجارت(شکل‌گیری الگوهای جدید داد و ستد جهانی(ظهور تقسیم کار در مقیاس بین‌المللی؛
← استقرار قدرت‌های استعماری(دخیل بودن تمام اشکال قدرت (اقتصادی، سیاسی ، قهری و نمادین) تنوع استعمار؛
← سیستم‌های پیشرفته کابلی انتقال اطلاعات(استفادۀ فزاینده از ماهواره‌ها(روش‌های دیجیتال انتقال اطلاعات كه متضمن سرعت در عین تنوع است؛
← تشکیل سازمان‌های بین‌المللی(مکانیسم ادغام شركت‌های مختلف(تاسیس خبرگزاری‌های بین‌المللی و تقسیم جهان به حوزه‌های عمل آنها؛
← جامعه شبكه‌ای و ظرفیت‌های اینترنت.

نمونه پیتر مرداك و گراهام گلدینگ: نیرومندی بی‌سابقه اقتصاد سیاسی جهان
← مردم عمدة دانش خود را از رسانه‌ها به دست مي‌آورند؛
← كاهش استقلال رسانه‌ها؛
← محدود شدن مالكيت در دست عده‌اي معدود؛
← جلوگيري از ورود جريان‌هاي بديل به رسانه‌ها؛
← رسانه‌ها دست به توجيه نابرابري مي‌زنند؛
← روي آوردن رسانه‌ها به فرمول‌هاي آزمايش شده و ابتذال.

نمونه هربرت شیلر: پایه جدید امپریالیسم
← جهانی شدن ارتباطات به انگیزه طلب منفعت جهانی؛
← پدیداری شكل تازه‌ای از وابستگی؛
← امپریالیسم بر دو پایۀ اساسی استوار است:
← قدرت اقتصادی؛
← احاطه بر دانش ارتباطات.
← امپریالیسم فرهنگی امریکا به صورت استیلای «فرهنگی شرکت‌های صنفی فراملیتی» در آمده است.

نمونه آنتونی گیدنز و مانوئل كستلز: جهانی‌شدن، جامعه شبكه‌ای و فروریختن هویت‌ها
← آنتونی گیدنز:
← ازجاكندگی روابط(جهانی‌شدن مناسبات اجتماعی؛
← نشانه‌های نمادین و نظام‌های تخصصی(اعتماد ریسك‌بار(از دست رفتن ایمان(فروریختن هویت‌ها.
← مانوئل كستلز:
← شهر و جامعه شبكه‌ای: برتری ریخت اجتماعی بر کنش اجتماعی؛
← شکل شبکه‌ای سازمان اجتماعی در گذشته نیز وجود داشته است، ولی پارادایم نوین تکنولوژی اطلاعات بنیان مادی گسترش فراگیر آن را در سرتاسر ساختار اجتماعی در مقیاسی جهانی ایجاد می‌کند؛
← شكل‌گیری سرمایه‌داری شبكه‌ای جهانی؛ جهانی‌شدن مالی(جهانی‌شدن كار و شغل(شكل‌گیری «بنگاه شبكه‌ای» (
← بازیچه شدن دولت‌های ملی در شبكه‌های اقتصادی جهانی(بحران مشروعیت در جامعه مدنی و دولت ملی (
← بحران در هویت مشروعیت‌بخش(دگردیسی در هویت مقاومت(«گاهی و شاید» هویت برنامه‌دار  (
← پایان هزاره به مثابه «سردرگمی آگاهانه» …

تملك شخصی امر جهانی و امر محلی
← هربرت شیلر فرایند تفسیر(تملک) محصولات رسانه‌ای را در تحلیل خود جای نداده است؛
← تملك محصولات جهانی به بافت محلی دریافت بستگی دارد؛
← افراد قادرند از بافت زندگی روزمره خود فاصله بگیرند و بافت محلی را با جریان‌های جهانی تلفیق كنند؛
← فایق آمدن بر عمومیت‌های پیشین: دگرگونی در سنت(درس بعد...).

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 14:00

تخته سیاه شماره ۶ متفكران اجتماعی مسلمان: خروج از بحران

فرستادن به ایمیل چاپ

ادامه مطلب...حكمت شرقی؛ راهی برای خروج از بحران
← بحران در مدرنیت
← زمینه‌های اجتماعی بحران
← بحران در بازار آزاد لیبرال
← بحران در دموكراسی
← بحران در تكنولوژی و صنعت
← ریشه‌یابی بحران اجتماعی در جهان‌بینی
← تلاش‌هایی برای خروج از بحران
← نیاز به درك عمومی از جهان كه دنیای مادی را در زمینه وسیع‌تری مطالعه كند
← نیاز به دركی از جهان انسانی كه روح اخلاق را به آن بازگرداند
← نگاه به حكمت شرقی
← بررسی حكمت فارابی مشخصات كلی درك تازه از زندگی اجتماعی را به دست می‌دهد
← این طریق ناتمام است. شما می‌توانید گام بعدی باشید.

جهان‌بینی ابونصر محمد بن محمد فارابي
← فارابی نظام عالم وجود را بر نظریه فیض بنا نهاده است؛
← او مبدع این برداشت نیست؛ این برداشت زمینه‌های نیرومندی در كل میراث حكمت شرقی دارد؛
← ترتیب عالم از نظر فارابی:

عمران‌شناسی فارابی
← هدف اصلی فلسفه‌ی فارابی بنای سیاست اخلاقی است

نوع‌شناسی اجتماع بشری
← (1) مدینه‌ی جاهله: جامعه سکولار و مادی
← مدینه‌ای که مردمش نه سعادت را می‌شناسند و نه در پی آنند
← از خیرات جز سلامت جسم و فراخی در تمتع از لذات نمی‌شناسند
← اعتقاد به اینکه زمین میدان تنازع بقاست
← وجود از آن کسی است که غلبه میکند و سعادت از آن کسی است که پیروز شود
← قوام اجتماع تنها به رفع حوائج ضروری است
← معتقدند قوام عدل قدرت و غلبه است که هرکس بتواند برای خود تحصیل کند
← (2) مدینه‌ی ضاله: جامعه غیرسکولار ولی  کژدین
← مردم این مدینه درباره‌ی غایت عالم آرایی فاسد دارند
← (4) مدینه فاسقه: نظراً راست دین ولیکن، کم‌تقوا و در عمل گمراه
← بسان مردم مدینه‌ی فاضله آنچه باید درباره‌ی سعادت و خدا و عقل فعال را شناخته‌اند، ولی رفتارشان بسان مردم مدینه‌ی جاهله است
← (5) مدینه‌ متبدله: نظراً و عملاً به قدری راست‌دین، اما فاقد پیشوای حق که بی‌انحراف راه راست بنماید
← آرا و افعالشان همانند مردم مدینه‌ی فاضله است، ولی در آن تصرف کرده و از این روی در افعال و اندیشه‌ی ایشان فساد رخنه کرده است
←  (3) مدینه فاضله: مدینه متبدله+پیشوای حق(نبی و امام)
← واضح بودن گرایشات شیعی و آراء اسماعیلی در اندیشه‌های وی
← رئیس مدینه‌ی فاضله: کسی که دارای روح بزرگ و سرشتی فوق العاده است. وقتی به این درجه می‌رسد که 12 خصلت داشته باشد:
تندرست
دارای قدرت فهم و تفکر نیکو
زیرک و باهوش
خوش سخن
دوستدار تعلیم و تعلم
حریص نبودن در خوردن و آشامیدن و زن
دوستدار راستی و دشمن دروغگویی
بزرگوار و دوستدار بزرگواری
چشم نداشتن به مادیات و درهم و دینار
عدال و دوستدار دادگری
اعتدال، نه سهل انگار و نه سختگیر و لجوج
دارای اراده‌ای نیرومند
← چنین رئیسی هم معلم است و هم مرشد و مدبر رئیس واضع نوامیس و شرایع است
← خصایل اهل مدینه‌ی فاضله
← دارای صفاتی مبتنی بر علم و عمل و نظام فضیلت
← خصایل بر استعداد هر عضو و نیازهای آنها استوارند

منابعی برای مطالعه افزون
← توشیهیكو ایزوتسو (1383)، آفرینش، وجود و زمان، ترجمه مهدی سررشته‌داری، تهران، مهراندیش.
← جواد اطاعت (1379)، “اندیشه سیاسی فارابی”، در اطلاعات سیاسیاقتصادی، شش.159-160، سال پانزدهم، آذر و دی، صص.5120.
← علیرضا سبزیان موسی آبادی (1381)، “اندیشه سیاسی فارابی”، در اطلاعات سیاسیاقتصادی، شش.179-180، سال شانزدهم، مرداد و شهریور، صص.3726.
← محسن مهاجرنيا (1379)، اندیشه سیاسی فارابی، قم، بوستان کتاب.

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 13:57

تخته سیاه شماره ۷ نظریه های جامعه شناسی ۳: مكتب بيرمنگام

فرستادن به ایمیل چاپ

ماركسیسم نوگرامشی‌ای
⇐ رویكرد مكتب بیرمنگامBirmingham School كه ریشه در سنت روشنفكری بریتانیا (افرادی مانند ریموند ویلیامزRaymond Williams، ریچارد هوگارتRichard Hoggart و ادوارد تامپسونE. P. Thompson) دارد، بر سیطرة خرد مدرن و نفی دیگر انواع خرد به عنوان طرح مسألة اصلی تأكید دارد.
⇐ یك آبشخور مهم مكتب بیرمنگام نظریة مهم هژمونی آنتونیو گرامشیAntonio Gramsci است.
⇐ این مفهوم مشعر بر آن است كه سلطة طبقة حاكم هیچ گاه كامل نیست و همواره انواعی از نظام اندیشه در جامعه حضور دارد؛
⇐ هژمونی به این دلیل مؤثر واقع می‌شود كه در معنی گسترده بر پذیرش گروه‌های تابع كه تهدیدی برای چارچوب كلی حاكمیت ایجاد نمی‌كند استوار است.
⇐ هژمونی شامل جنگ عقاید و در نهایت رضایت در مورد اصول عقاید حاكم است. عقاید گروه‌های تابع ممكن است بدون هیچ گونه همراهی با عقاید حاكم در هژمونی رایج ریشه داشته باشد. مفهوم هژمونی از این دیدگاه به مفهوم مهم و عمیقی تبدیل می‌شود. مهم این است كه این تضادها در جامعة مدنی به معنای زیر پا گذاشتن قواعد بازی نباشد.
⇐ از این جهت نقش روشنفكرانی كه در درون قواعد بازی گفتگوهای سرمایه‌دارانه در جامعة مدنی و در درون گروه‌هایی كه توسط نظام مسلط به رسمیت شناخته شده‌اند در تحكیم هژمونی مسجل می‌شود.
⇐ در نهایت تحلیل، امتیازاتی كه شالودة هژمونی را تشكیل می‌دهند عمدتاً ماهیت اقتصادی دارند.

⇐ استوارت هالStuart Hall با آمیختن این آموزه با آموزة مهم «دنیای دیوانة» میشل فوكوMichel Foucault به نتیجة مهمی در مطالعات مخاطب دست می‌یابند.
⇐ فوكو طی یك مطالعة تاریخی در مورد تاریخ علوم انسانی، تاریخ جنسیت و تاریخ دیوانگی بر آن است كه خرد مدرن از ابتدا یك گفتمان (دارای سه مؤلفة دانش، قدرت و اخلاق) را تشكیل داد.
⇐ بر این اساس دورة رنسانس زمانی است كه دیوانگی و خِرد از هم جدا نبودند. اما در فاصله سال‌های 1650 تا 1800 میان این دو فاصله افتاد وسرانجام، خرد بر دیوانگی چیرگی یافت. در واقع او می‌خواهد گفتمان قطع‏شده میان خرد و دیوانگی را مورد بررسی قرار دهد. دیوانگان باید در قفس آهنین ساخته‏شده به وسیله خرد وعقلانیت روزگار بگذرانند. روانشناسی علمی در سدة هجدهیم از رهگذر جدایی میان عاقلان و دیوانگان پدید آمد. روانپزشكی هنگامی به وجود آمد كه «دیوانگی به عنوان گناهی طرد شد».
⇐ توانایی عاقلان و كارگزارانشان در سركوبی و ستمگری نسبت به دیوانگان كه در سده نوزدهم جایگاهی برابر عاقلان داشتند، بیش از پیش افزایش یافت. فوكو ضمن تمایز قایل شدن میان دیوانگان و عاقلان و اعمال نظارت اخلاقی بر دیوانگان، به ریشه‏‌های علوم انسانی (به ویژه روانشناسی وروانپزشكی) توجه دارند. این خود بخشی از نظر كلی‌تر او درباره نقش علوم انسانی در نظارت اخلاقی بر مردم به شمار می‌آید.
⇐ این توانمندی‌ای بود كه بعدها تعمیم یافت و خرد مدرن و نظام اجتماعی و سرمایه‌داری و استالینیسم برآمده از آن هر نوع مخالفت با خود را با عنوان جرم و درجاتی از جنون تعبیر و انكار می‌كردند.
⇐ اینگونه انضباط و مجازات مدرن، بر یك مبنای گفتمانی امكان شكل گرفتن یافت.
⇐ از این قرار دانش، گفتگو و اخلاق، هر یك حامل قدرت‌اند و همانطور كه نیچه گفته‌بود، ساخته شده‌اند تا ارادة قدرتمندان را به پیش برند.
⇐ با این استدلال است كه فوكو راه مقاومت در برابر قدرت را شك‌گرایی یا «دیوانگی» می‌داند.
⇐ مقاومت در مقابل خرد مدرن نمی‌تواند با پذیرش خرد مدرن و چهارچوب آن پیشرفتی داشته باشد.
⇐ جنبش‌های ضدفرهنگ و فمینیسم پساساختگرا از نظر فوكو مثال‌هایی از این نوع مقاومت هستند.
⇐ از این قرار بود كه مكتب بیرمنگام به نقش مهم مخاطبان و مخاطب‌محوری در حیطة رسانه‌ها و امكان بالقوة رهایی‌بخشی آن در سایة خروج از نظم عقلانی مدرن تأكید می‌كنند.
⇐ «لذت معمولی» توده نمی‌تواند آنطور كه فرانكفورتی‌ها می‌گویند منفی ارزیابی شود؛ بلكه خود یك ظرفیت بالقوه رهایی‌بخش است كه مخاطبان را رفته رفته به خروج و تردید در مورد چهارچوب‌های تصنعی خرد مدرن وادارد.
⇐ از این قرار آنها از تلویزیون خصوصی در مقابل تلویزیونی عمومی به عنوان یك مكانیسم همانندساز دفاع كردند.
⇐ نظارت دولتی بر تلویزیون‌های خصوصی در موضوعاتی مانند عفت عمومی و امنیت ملی، عاملی است كه این اطمینان را به نظام سلطة مستقر می‌دهد كه گرایش‌های غیرمنتظره و دیوانه‌ای در توده ظهور نمی‌كند. پس تلاش برای مقررات‌زدایی از رسانه‌ها كمك می‌كند تا ما به آزاد شدن از بند خرد مدرن نزدیك‌تر شویم و این آن چیزی است كه ما واقعاً به آن احتیاج داریم. رهایی از سلطه یعنی همین. خارج شدن از محیط یك دستی كه مخالفت در آن تنها در درون یك چهارچوب و قواعد بازی میسر است.

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 13:55

تخته سیاه شماره ۶ نظریه های جامعه شناسی ۳: مكتب فرانكفورت

فرستادن به ایمیل چاپ

مكتب فرانكفورت

⇐ تاریخچه‌ای از مكتب فرانكفورتFrankfurt School:
⇐ مكتب فرانكفورت در یك فضای نظری شكل گرفت كه علاوه بر آنكه می‌كوشید تا نشان دهد چرا پیش‌بینی‌های ماركس به وقوع نپیوست، همچنین در پی آن بود تا استالینیسم و تعارض آشكار آن با آرمان‌های رهایی‌بخش ماركسیستی را توضیح دهد.
⇐ نسل اول؛ تئودور ویزونگروند آدرنو Theodor Wiesengrund Adorno و ماكس هوركهایمرMax Horkheimer
⇐ نسل دوم؛ یورگن هابرماسJürgen Habermas
⇐ نسل سوم؛ اكسل هونتAxel Honeth
⇐ از دیدگاه مكتب فرانكفورت، آنچه هر دو سوی این دوگانه را سبب شد، تلقی ماده‌انگارانة ماركس از مفهوم كار بود.
⇐ ماركس تنها كنش‌های استراتژیك (ارتباط‌های انسانی كه به هدفی جز خود ارتباط) توجه داشت و موضوع كنش‌های ارتباطی (ارتباط‌های انسانی كه نفس ارتباط در آنها منظور و هدف است) را از نظر دور داشته بود.
⇐ آدرنو و هوركهایمر، با گسترش مفهوم «بت‌وارگی كالا»ی ماركس به حوزة محصولات فرهنگی جدید نشان دادند كه در شرایط فعلی موضوع اصلی،تبدیل روابط انسانی به روابط بین اشیاء است و این با تعمیم ارزش مبادله‌ای به همة حوزه‌ها میسر شده است.
⇐ به این ترتیب روشنگری دچار نوعی دیالكتیك یا خودتناقضی شده است.
⇐ در حالی كه روشنگری می‌كوشید تا به افراد فردیت، آزادی، آگاهی، خودمختاری و عدالت ببخشد، نتیجة فرآیند به دلیل تأكید آن به فرهنگ مادی و صنعتی‌شدن كمك كرد تا افراد بیشتر دچار فردیت مجازی، ابتذال فرهنگی، استاندارد شدن، وابستگی و بی‌عدالتی شوند.
⇐ آدرنو و هوركهایمر در مفهوم صنعت فرهنگ كوشیده‌اند تا ابعاد این تلقی را نشان دهند:
⇐ بازتفسیر مفهوم كالایی شدن روابط: تسلط خرد معطوف به هدف و نه یك خرد ارتباطی منجر به آن می‌شود كه مناسبات همه جانبه میان انسان‌ها شكل رابطة بین اشیاء را به خود بگیرد.
⇐ اتفاقاً نظام سرمایه‌داری با تقلیل روابط انسانی به روابط شیئی و تحمیل ارزش مبادله‌ای به همه چیز قدرت خود را اعمال می‌كند.
⇐ سرمایه‌داری از این طریق از بحران گذر كرده است و به یك معضل لاینحل تبدیل شده است.
⇐ در واقع مردم ناآگاهانه از طریق مصرف و تمایل به ادامة آن، با سرمایه‌داری توافق كرده‌اند.
⇐ در چنین فضایی انگیزة سود و لذت مادی به دور از آرمان‌هایی مانند آزادی یا عدالت، هویت اشكال فرهنگی را تعیین می‌كند.
⇐ این شكل فرهنگی كه حول این موضوع به یك چیز یكپارچه تبدیل می‌شود، هدفش گنجاندن اجزایی است كه معمولاً خوشایند هستند و «خوب فروش می‌روند» نه «پی‌گیری یك معنای كلی».
⇐ اما نظام سرمایه‌داری برای فروش دائمی محصولات فرهنگی خود علاوه بر این عناصر استاندارد، برخی عناصر كم اهمیت را در آن می‌گنجانند كه به عنوان ویژگی هر اثر با آن همراه می‌شود و نقش «قلاب» را برای انتقال كالای استاندارد ایفا می‌كنند.
⇐ به این ترتیب مردم با مصرف این محصولات احساس مغشوشی كه از استاندارد شدن و فردیت توأم به دست می‌آورند موقتاً از حرمان‌های انبوه جامعه می‌گریزند و تسكین داده می‌شوند.
⇐ به این ترتیب آدرنو و هوركهایمر معتقدند كه امیدی به نابودی نظام سرمایه‌داری به دلیل وجود این مسكن‌های قوی نیست.

تلاش برای نقد
⇐ دو رویكرد انتقادی مهم به این تلقی طرز تلقی آدرنو و هوركهایمر:
⇐ هابرماس: معتقد است كه هنوز در مدرنیت هنری و همچنین گفتمان در حوزة عمومی، ظرفیت‌هایی برای رهایی‌بخشی وجود دارد؛ اما واقعیت آن است كه این حوزه‌ها نیز به قول او «بازفئودالی» شده‌اند و نمی‌توان به آنها امید رهایی‌بخشی كامل داشت، هر چند كه وجود آنها در نسبت با نبودشان پیشرفت‌هایی را پدید می‌آورد.
⇐ والتر بنیامینWalter Benjamin: بنیامین معتقد است كه تولید مكانیكی آثار هنری علاوه بر برخی كاركردهای دیگر، این نتیجه را نیز دارد كه اثر هنری رهایی‌بخش را می‌توان در مقیاس وسیعی میان تودة مردم توزیع كرد. بنیامین در مورد وجود ظرفیت‌های بالقوة رهایی در توده اعتقادی متفاوت از آدرنو و هوركهایمر دارد.

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 13:54

تخته سیاه شماره ۵ متفكران اجتماعی مسلمان: مدرنيت يك اشتباه بود!

فرستادن به ایمیل چاپ

ادامه مطلب...اقبال: افسون‌زدایی از مدرنیت
← اقبال عناصر نامطلوب غرب را بیشتر از امتیازات آن می‌داند؛
← اقبال مادی‌گری را علت اصلی فروپاشی تمدن غرب معرفی می‌کند؛
← تمدن غرب مدیون دوران طلایی تمدن اسلامی (7قرن ابتدایی؛ سده 7 تا 14 میلادی) است؛
← ضمن آشنا ساختن مسلمانان با علوم مدرن، اصرار دارد آن را با انگیزه‌های انسانی در‌آمیخته و مادیت را از آن بزدایند؛
← غرب ستیزی اقبال در تمام اشعار وی بخصوص مثنوی «پس چه باید کرد ای اقوام شرق» آشکار است.
علم مدرن
← حساب علم را از حساب تمدن جدید غربی جدا نمی‌سازد؛
← تکنولوژی و پیشرفت غرب را مورد نکوهش قرار می‌دهد؛
← نتیجتاً تقلید از غرب آشكارا خطاست؛
← حتی اقتباس فرهیخته از غرب نیز گر چه لازم است، ولی باید بدقت صورت گیرد.
فلسفه‌ی یونانی
← فلسفه فقط در حقیقت اشیا می‌اندیشد ولی دین در صدد رسیدن به حقیقت است؛
← تعالیم فلاسفه را با اسلام و معارف توحیدی قرآن ناسازگار دانسته و آن را انحراف از مسیر معرفت بشری معرفی می‌کند؛
← دین است که نظام زندگی را بر عهده دارد.

احیای فكر دینی
← انواع سه‌گانه معرفت بشری:
     ← معرفت به عالم طبیعت؛
     ← معرفت به تاریخ؛
     ← تجربه درونی.
← مفاهیم سرنوشت‌ساز زمان و فضا؛
← مفهوم سرنوشت‌ساز تكامل.

اهمیت تجربه دینی در مقابل تجربه علمی
← تجربه دینی، كوشش آگاهانه برای دریافت مبدأ و اصل نهایی، و غایت مطلق، از طریق تكمیل شخصیت انسان است؛
← اوج تجربه دینی، اكتشاف «من» به صورتی عمیق‌تر از خود عادی، از طریق  ایجاد تماس میان «من» با یك فرایند حیاتی «ابدی» است: «ماهیت غايي حقیقت»؛
← رمانتیسیسم: تلاش برای دستیابی به چشم‌اندازی ورای جهان مادی و فیزیكی از هر سنخی می‌تواند ارجمند باشد؛
← تمجید از تلاش نیچه برای تدارك انرژی جدید برای زندگی و آسیب‌شناسی او در فقدان تجربه دینی؛
← عبور از رمانتیسیسم.
← فقدان تجربه‌ای از سنخ تجربه دینی، ریشه عمیق‌ترین مسائل اخلاقی دنیای مدرن است:
← مبارزه آشكار با زندگی پربار شخصی در سطح فردی؛
← مبارزه آشكار با دیگران در حیات اقتصادی و سیاسی.
← همچون تجربه علمی، به یك روش تحقیق جدید برای تصفیه تجربه نیازمندیم؛
← خالی بودن از تناقض؛
← بهره‌گیری از كتاب مقدس؛ اقبال در جریان استدلالات خود، مدام از كتاب مقدس برای حل دشوارترین مسائل خود بهره می‌برد
← «هدف نهایی، آن نیست كه چیزی را ببینیم؛ بلكه آن است كه چیزی باشیم»(اهتمام به الگو)؛
← “شخصیت من یك «شیء» نیست، بلكه یك «فعل» است”؛
← “من یك «چیزم» نه یك «انسان»”؛
← شناخت مستلزم عشق است؛
← شناخت، «ناتمام»، اما رو به «تكامل» است؛
← وحدت اصل و نوع بشر؛
← اصرار وسواس‌آمیز  به تصور زندگی همچون حركت پیوسته‌ای در زمان=ابرام بر خلاقیت و اراده.

منابعی برای مطالعه افزون
← محمد اقبال لاهوري (بی‌تا.)، احياي فكر ديني در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، كانون نشر و پژوهش‌هاي اسلامي.
→ Bashir Ahmad Dar (1972), “Muhammad Iqbal”, in Paul Edwards (ed.), Encyclopedy of Philosophy, NewYork, Macmillan & Free Press, London, Collier Macmillan.
→ Riffat Hassan (1998), “Muhammad Iqbal”, in Edward Craig (ed.), Routledge Encyclopedia of Philosophy, London: Routledge.
← نذیر قیصر (1383)، اقبال و شش فیلسوف غربی؛ فیخته، شوپنهاور، نیچه، برگسون و مك‌تاگارت، ترجمه محمد بقایی، تهران، یادآوران.

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 13:57

تخته سیاه شماره ۴ متفكران اجتماعی مسلمان: آيا واقعاً مدرنيت مهم است؟

فرستادن به ایمیل چاپ

ادامه مطلب...طرح مسأله امروز تفكر اجتماعي اسلامي؛ افسوس نابودی عظمت مسلمين
← زمینه تاریخی
← تسخیر هند توسط انگلستان
← غلبه روسیه به ایران
← محمد علي پاشا، خديو مصر شد
← سید جمال الدین اسدآبادی تا برخورد با سر سید احمدخان، به حمایت از اندیشه‌های جدید مشهور بود
← هم سید و هم سر سید احمدخان بر الزام آموزش علوم امروزی برای مسلمانان و مشرب عقلی ایمان داشتند
← پدیدارشناسی دین:
← نتایج اعتقادی دین:
    ← انسان، اشرف مخلوقات است
    ← متدینان، بر سایرين شرافت دارند
    ← زندگی در این جهان برای بهره‌مندی از کمالات
← نتایج اخلاقی دین:
    ← حیا
    ← امانت
    ← صداقت
← مادی‌گرایان، می‌كوشند تا عقاید و خصال فوق را به سه شیوه انكار كنند:
← رواج این اعتقاد که تمام ادیان باطل و خرافه هستند
← انسان همچون سایر حیوانات است
← انکار حیات پس از مرگ
← راه حل: وحدت و خلافت( آنچه از جانب رشيدرضا پي‌گيري مي‌شود…)

دفاع از علم مدرن؛ پاسخ به ارنست رنان
← رنان در یک سخنرانی مدعی شده بود: اسلام با روح علمی و فلسفی مخالفت دارد و خاصه، اعراب ذاتاً از فراگرفتن علم و فلسفه ناتوانند. آنچه از علم و فلسفه نیز در جهان اسلامی پیدا شده به همت مردم غیر عرب در میان مسلمانان راه یافته است
← سید در جواب می‌نویسد:
← همگان می‌دانند که با ظهور اسلام اعراب با سرعتی شگفت‌آور علوم ایرانی و یونانی را جذب کردند
← علم و فلسفه در سایه‌ی حکومت عرب به پیشرفت خود ادامه داد
← روا نیست فیلسوفان اندلسی چون ابن باجه و ابن رشد و ابن طفیل را به این دلیل که در بلاد عرب نزیسته‌اند عرب ندانیم، چرا که به هرحال زبان ایشان عربی بوده
← سید رفتار زمامداران با علم را یکی از دلایل انحطاط یکباره‌ی تمدن عرب پس از آن گذشته‌ی درخشان عنوان می‌کند

نقد نيرومند اخلاقی به جهان‌بینی مدرن؛ «بیچاره طفل شیرخوار!»
← آسیب‌شناسی سطح كلان
← فتنه‌ها(حوادث(مصائب(خونخواری و ستم(استعمار
← علت‌یابی در سطح خرد
← دشمن باطنی كه تو را در مقابل ظلمه به جبن می‌افكند(خیانت(رنگ به رنگی مكرر نفس(سراب آرزوها(سطمع بی‌پایان)
← كبر و عجب و خودشیفتگی(دنیا پر از ناملایماتی است كه وجود بی‌همتای تو را درك نمی‌كند(غم و حسرت(ریا و نفاق پیشه خواهی كرد و با هیچ كس براستی سلوك نخواهی كرد(راز لذایذ نیكو بی‌نیازی خواهی نمود و از اوهام باطل تغذیه خواهی نمودنهزارها بدعت خواهی گذاردهرفته رفته دشمن هر خیری و طالب هر شری خواهی شد)(خواست برتری در همه چیز(از این همه لئامت حیا نخواهی كرد(عمر گرانبها را به عداوت با دیگران خواهی گذراند
← این ناملایمات از آن برمی‌خیزد كه دنیا تو را به دو بیماری مبتلا می‌كند:
← تشنگی می‌افزاید؛
← نوشیدنی تو را چیزی می‌كند كه تشنگی تو را نكاهد

شیخ محمد عبده
← رساله التوحید؛ همبستگی عقل و دین
← اسلام اصولاً راه حل تمام مشکلات امروزی مسلمانان را در خود دارد
← اسلام پشتیبان عقل است و ایمان زمانی تکمیل خواهد شد که بر پایۀ عقل استوار شود
← دین و اصلاح اجتماعی
← وی مفاهیمی چون سودبخشی را با مصلحت، دموکراسی را با شوری، و افکار عمومی را با اجماع در اسلامی برابر می‌دانست
← در تطبیق شریعت با مسایل روز باید دو اصل را در نظر داشت
← اصل مصلحت یا استصلاح
← عدول از نتایج قیاس برای رعایت مصالح مردم
← نتیجه اینکه اگر قاعده‌ای برگرفته از قرآن و سنت به زیان مسلمانان باشد، می‌توان به حکم مصلحت آن را کنار گذاشت
← اصل تلفیق که مقصود از آن، آمیختن احکام مذاهب چهارگانه اهل سنت در حل مسایل اجتماعی است
← نتیجۀ این تلفیق، پیدایی نظامی جدید در حقوق اسلام بود
← حقوقدانان مصری از تلفیق برای توجیه تفسیرهای خود از شریعت به شیوه‌ای متناسب با روح زمانۀ خویش یاری گرفتند
← با استفاده از تلفیق قانون مدنی مصر در 1948 شریعت اسلامی را تنها بعنوان یکی از منابع خود علاوه بر عدالت فطری و عرف و حقوق اروپایی پذیرفت

محمد رشيد رضا
← نگارش تقريرات محمد عبده(تا كريمه 126 سوره نساء) در تفسير المنار، و تكميل آن(تا كريمه 53 سوره يوسف)
← خلافت
← گرایش به سلفیه برای راه بردن به اسلام اصیل
← برداشت اخوان‌المسلمین از اسلام صورت موكد برداشت رشيد رضاست

عبدالرحمن‌کواکبی
← رساله ام‌القری:
← وی یکی از شروط اصلاح تفکر دینی را اثبات سازگاری علم و دین معرفی می‌کند
← تلاش برای اثبات اینکه بسیاری از حقایق این روزگار که به اختراعات اخیر اروپاییان نسبت داده می‌شود در قرآن از آنها به صراحت یا اشارت سخن آورده شده است
← یکی از دلایل پیشرفت علوم در قرن‌های آغازین تاریخ اسلام این بود که دانشمندان و فلاسفۀ مسلمان اساسا حساب علم را از دین و از اعتقادات رایج دینی جدا می‌کردند و اصراری نداشتند که حقایق علمی و فلسفی را وارد معارف دینی کنند
← كتاب طبایع‌الاستبداد:
← نویسندگان مسلمان پیشین مباحث سیاسی را با مباحث اخلاقی، مذهبی، ادبی و تاریخی و حقوقی آمیخته‌اند
← مستبدان همواره از دین برای استوار کردن پایه‌های فرمانروایی خویش یاری جسته‌اند
← ولی مستبدان از علوم معطوف به زندگی بیم و هراس دارند
← نظام مطلوب سیاسی در اسلام را نظامی آمیخته از اصول دموکراسی و آریستوکراسی می‌داند
← خلافت
← وی بازگرداندن خلافت به اعراب را یکی دیگر از راه‌های پیراستن خرافات از دین اسلام مطرح می‌کند
← خلیفه تنها باید به رهبری دینی مسلمانان بپردازد و از دخالت در سیاست بپرهیزد

علی عبدالرازق
← كتاب الاسلام واصول‌الحکم
← نزد اهل سنت، اطاعت از خلیفه بر همگان فرض بوده و تنها به واسطۀ بیعت با خلیفه، ایمان مسلمانی را کامل می‌دانند
← به باور عبدالرزاق، نمی‌توان وجوب خلافت را از قرآن كریم و احادیث نتیجه گرفت.
← تنها یک محمل برای ضرورت شرعی خلافت باقی می‌ماند و آن اجماع است
← عبدالرازق برای اینکه بطلان دعوی اجماع را نیز ثابت کند از تاریخ اسلامی شاهد می‌آورد و می‌گوید اجماع خواه به معنای اجماع صحابه و تابعان پیامبر یا خواه اجماع علما مسلمین یا عامۀ مسلمین باشد هیچگاه بطور صریح در تاریخ اسلام روی نداده است
← وی معتقد است خلافت جز جنگ و خونریزی و زیان‌های اجتماعی نتیجۀ دیگری به بار نیاورده است
← نکتۀ مهم در احکام قرآن و شریعت دربارۀ حکومت این است  که از شکل و ساختار حکومت در آن سخنی گفته نشده است، یعنی شارع معین نکرده که حکومت مسلمانان باید مقید باشد یا مطلق، پادشاهی باشد یا جمهوری، استبدادی باشد یا مشروطه، دموکراتیک باشد یا سوسیالیست

منابعی برای مطالعه افزون
← برنارد لوییس (1383)، مشكل از كجا آغاز شد؟ تأثیر غرب و واكنش خاورمیانه، ترجمه شهریار خواجیان، تهران، اختران.
← هرایر دكمجیان (1366)، اسلام در انقلاب؛ جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب. بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی، ترجمه حمید احمدی، تهران، كیهان.

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 13:57

تخته سیاه شماره ۳ متفكران اجتماعی مسلمان: آغاز زودهنگام سياق فكري مدرن

فرستادن به ایمیل چاپ

ادامه مطلب...عبدالرحمن‌بن‌خلدون؛ پوزیتیویسم زودهنگام در جامعه‌شناسی
← زمینه‌ها
← برخوردهای فكری میان دانشمندان اسلامی
← برخورد ابن‌رشد و امام محمد غزالی از دو سوی جهان اسلام و فرجام این برخورد در نابودی فلسفه در غرب جهان اسلام
← چكیده‌ای از آثار ابن‌رشد به وی منسوب است
← تأثر ابن‌خلدون از غزالی
← پوزیتیویسم ابن‌خلدون: ضدیت ابن‌خلدون با فلسفه و همراهی با منطق
← برتری منطقی كار ابن‌خلدون نس     بت به مساعی بعدی افرادی چون ویكو. كندرسه، و اگوست كنت، و حتی هربرت اسپنسر و امیل دوركیم
← در تحلیل حوادث جز علل طبیعی هیچ سبب و علت دیگری را نمی‌پذیرد
← اختلاف اندیشه و پدیده‌های روانی بین مردم از اختلاف ایشان در تأمین معاش ناشی می‌شود

علم عمران
← تاریخ العبر
← كتاب اول: «مقدمه» شامل علم عمران
← كتاب دوم: شامل تاریخ اعراب و شرق
← كتاب سوم: شامل تاریخ بربرها و غرب
← مقدمه‌:
← اثر مهم وی که او را به عنوان پیشوای «جامعه‌شناسی نوین» معرفی می‌کند
← صرفا به ضبط نام‌ها و حوادث نپرداخته بلکه در پی کشف قوانین تاریخی نیز بوده است
← اجتماعی بودن یکی از جنبه‌های مهم مقدمه است
← در صدد وضع نظریه‌ای کلی بود تا در پرتو آن، اصل و امتداد حکومت‌ها را در زمان و مکان مورد تحقیق قرار دهد

مفهوم مهم عصبیت
← عصبیت در اصل یعنی آدمی از حریم سرور خود حمایت کرده و برای پیروزی او بکوشد
← انسجام قومی و نژادی
← هر چه خویشاوندی نزدیکتر باشد عصبیت قوی‌تر خواهد بود
← هیچ هدفی از اهداف سیاسی و اجتماعی بدون عصبیت تحقق نمی‌یابد
← ابن خلدون معتقد است دعوت دینی بدون عصبیت امکان پذیر نیست؛ چرا که هر امری که باید مردم را بدان وادار کرد به عصبیت نیاز دارد
← خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت مگر اینکه در میان قوم خود شرکت داشت
دولت
← تنها بر پایه عصبیت برپا می‌شود
← عمر هر دولت سه دوره‌ی چهل ساله
← اوج عصبیت: انسانها در این دوره همچنان بر قاعده‌ی بدویت و خشونت و دوری از لذات زندگی هستند
← زوال و ضعف عصبیت: گرایش به شهرنشینی، خودکامگی و تن‌آسایی
← شهریان بی‌اخلاق‌تر و ترسوتر از عشایرند
← نابودی عصبیت و متعاقبا نابودی دولت

منابعی برای مطالعه افزون
← ماجد فخري (1382)، سير فلسفه در جهان اسلام، ترجمه گروه مترجمان، تهران، مركز نشر دانشگاهي، صص.56346.
← Charles Issawi and Oliver Leaman (1998), “Ibn Khaldun, Ábd al-Rahman (1332-1406)”, in Edward Craig, Routledge Encyclopedia of Philosophy, © Routledge 1998.
← محسن مهدی (1365)، “ابن‌خلدون”، ترجمۀ حسین معصومی همدانی و حسن انوشه، در میان محمد شریف، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجمه گروه مترجمان، تهران، مركز نشر دانشگاهی، صص.42423 و 31509.
← تقي آزاد ارمكي (1374)، انديشۀ اجتماعي متفكران مسلمان؛ از فارابي تا ابن خلدون، تهران، سروش، صص.326-279.

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 13:56

تخته سیاه شماره ۵ نظریه های جامعه شناسی ۳: نظریة جامعه توده اي

فرستادن به ایمیل چاپ

مدرنیت
⇐ اگر دو رویكرد گذشته می‌كوشیدند تا چشم‌انداز ماركس را به لحاظ سطح تحلیل آسیب‌شناسی كنند، سه رویكرد بعدی معتقدند كه دشواری اصلی در نظریة ماركس تلقی مدرنیستی او از انسان بود.
⇐ مدرنیت=وضعیت اجتماعی كه ویژگی آن گسترش حیطة خِرَدreason مدرن است؛
⇐ خرد مدرن؛ خردی كه می‌كوشد همه چیز را بر اساس امور تجربی و این‌جهانی (غیراستعلایی) توجیه كند.
⇐  انقلاب كپرنیكی(آدام اسمیت(اصحاب دائره‌المعارف(انقلاب كبیر

فرهنگ توده‌ای و امریكایی
⇐ نظریة جامعة توده‌ای چارلز رایت میلزCharles Wright Mills یك نظریة مخاطب‌محور است و می‌خواهد تحولات روی داده در جامعة امریكا را كه به استیلای رسانه‌ها انجامید تشریح كند.
⇐ توده‌ای شدن جامعه در پایان قرن بیستم
⇐ سه عامل اساسی مؤثر در آغاز فرایند توده‌ای شدن جامعه:
  ⇐ شهرنشینی (سی. رایت میلز)
  ⇐ صنعتی شدن (سی. رایت میلز)
  ⇐ دانش نظری مدرن (دانیل بلDaniel Bell)
⇐ در ابتدای دورة مدرن، فیلسوفان روشنگری گمان می‌كردند كه خرد مدرن حلال مشكل است؛ آنها تصور می‌كردند كه چهار زمینه توسط خرد مدرن فراهم می‌شود:
  ⇐ مرجع نهایی قضاوت وجدان افراد است كه به واسطة محوریت دانش تجربی، همه تا اندازه‌ای امكان دستیابی به راه درست را دارند؛
  ⇐ هماهنگی طبیعی میان منافع؛
  ⇐ نتیجة بحث عاری از خطا خواهد بود؛
  ⇐ بحث عقلانی منجر به اقدامات عمومی می‌شود.
⇐ میلز به وضعیت مفروض فیلسوفان روشنگری كه ذكر شد، اصطلاح «جامعة اكثریت» را اطلاق می‌كند كه در مقابل «جامعة توده‌ای» موجود قرار دارد.
⇐ میلز برای این چهارچوب مفهومی چهار بعدی، چهار شاخص عینی و قابل تحقیق شناسایی می‌كند:
  ⇐ نسبت میان بیان‌كنندگان افكار به تعداد گیرندگان افكار؛
  ⇐ امكان گفتگو یا واكنش بلافصل؛
  ⇐ امكان تحقق نتیجة گفتگو؛
   ⇐ میزان استقلال گفتگوها از سازمان‌ها و نهادها.
⇐ میلز معتقد است كه ما رفته رفته بر اساس این شاخص‌ها به سمت یك جامعة توده‌ای حركت می‌كنیم.
⇐ در توضیح این وضعیت چند موضوع را مطرح می‌كند:
  ⇐ نوع نگاه به اكثریت دموكراتیك تغییر كرده است:
  ⇐ اكثریت دیگر كسانی نیستند كه وجدانشان معیار سنجش باشد (زمینه‌ها و شواهد از تردید قن بیستمی در خرد مدرن)
  ⇐ این نتیجه حاصل شد كه اكثریت به جای آنكه ملاك سنجش خیر اجتماعی باشند، باید كنترل شوند
  ⇐ از نظر میلز فروپاشی اكثریت تا اندازة زیادی به دلیل فروریختن انجمن‌ها و تشكل‌هاست: اولاً امكان فرموله شدن عقاید معقول در انجمن‌ها از دست رفته است؛ ثانیاً امكان تحقق معقول‌ترین نتایج در غالب انجمن‌ها وجود ندارد، چرا كه معیارهای گفتگو میان افراد از دست رفته است. ثالثاً و دقیقاً به همین دلایل (و مآلاً عدم اقبال افراد به مشاركت در انجمن‌ها) انجمن‌ها قدرت لازم را برای اجرایی كردن تصمیمات خود ندارند.
  ⇐ از این گذشته خود ساختار انجمن‌ها به دلیل شكاف میان نخبگان/بدنة انجمن‌ها استحاله و عقیم شده است.
  ⇐ از این گذشته برخی ساز و كارهای نهادی برای كنترل اكثریت شكل گرفته است، كه همگی تبعات پیش‌بینی نشدة خرد مدرن محسوب می‌شوند:
  ⇐ رسانه‌ها، نهادهایی هستند كه جریان اطلاعات را در جامعه محدود می‌كنند. همچنین آنها از طریق القاء داوری‌ها به تجربیات افراد خط می‌دهند.
  ⇐ یك نوع انحصار رسانه‌ای رخ داده است: اولاً مردم، خود به رسانه‌هایی تمایل دارند كه با پندارهای قالبی خودشان هماهنگ باشد، ثانیاً فرض اینكه رسانه‌ها حقیقتاً محتوای متفاوتی دارند فرض صحیحی نیست.
  ⇐ دستكاری تلقی مخاطبان از خودشان؛ رسانه‌ها هویت می‌دهند؛ آرمان‌ها را تعریف می‌كنند؛ روش‌ها و تاكتیك‌ها را برای دستیابی به آرمان‌ها پیش می‌نهند و در صورت عدم تحقق آرمان‌ها از طریق جابجایی روش‌ها با آرمان‌ها به افراد تلقی دروغی از موفقیت می‌دهند.
  ⇐ ایجاد شكاف میان حیات خصوصی و نظام اجتماعی:
  ⇐ نهادهای آموزشی كه باید امكان چنین ارتباطی را فراهم كنند، چنین نمی‌كنند؛
  ⇐ كلان‌شهرها نیز نقش مهمی در شكل‌گیری این وضعیت دارند؛ امكان گمنامی در شهر، و مكانیسم‌های تفكیك و جدایی‌گزینی عملاً مانع از شكل‌گیری گفتگوی عمومی در مورد مسائل مشترك می‌شوند و مآلاً قدرت انجمن‌ها را می‌كاهند.

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 13:54

تخته سیاه شماره ۴ نظریه های جامعه شناسی ۳: نظریة امپریالیسم فرهنگی

فرستادن به ایمیل چاپ

نظریة امپریالیسم فرهنگی
⇐ این نظریه در كار بسط سطح تحلیل رویكرد ماركسیستی به یك سطح تحلیل بین‌المللی و فراملی است.
⇐ به این معنا كه روند جهانی شدن تقسیم كار در جهان، منجر بر زنجیره و جریان از انتقال ارزش اضافی و مازاد اقتصادی از كشورهای مستعمره و پیرامونی به طبقة حاكم مركزی اقتصادی جهانی (متروپل) می‌شود.
⇐ هابسن John A. Hobsonبرای اولین بار، امپریالیسم را به عنوان یك مرحلة مؤثر در بقای سرمایه‌داری شناسایی كرد.
  ⇐ او عنصر اساسی امپریالیسم را سرمایه‌داری مالی می‌انگارد. سرمایه‌داری مالی كه سایر نیروها را به صورت مجموعة منسجمی سازمان داده و فعال می‌سازد.
⇐ لنین Vladimir Illich Leninبه استناد ورود سرمایه‌داری به مرحلة امپریالیسم و امكان ایجاد سطحی از رفاه در طبقة كارگر كشورهای صنعتی با استثمار بیشتر كارگران مستعمرات، امكان لمپن شدن اتوماتیك كارگران كشورهای صنعتی كه ماركس پیش‌بینی انقلاب اتوماتیك آنها را می‌كرد را رد كرد و معتقد شد كه یك حزب پیشتاز پرولتاریا باید انقلاب را رهبری و محقق كند.
⇐ یوهان گالتونگJohan Galtong معتقد بود كه لنین تنها به بعد اقتصادی امپریالیسم توجه كرد، در حالی كه پنج نوع اقتصادی، سیاسی، نظامی، ارتباطی و فرهنگی را می‌توان در امپریالیسم شناسایی كرد.
⇐ هربرت شیلرHerbert Schiller با ارائة شواهد متعددی نشان داد كه نقش ایالات متحده در امپریالیسم فرهنگی، ارتباطی و رسانه‌ای محوری و مركزی است.
  ⇐ شركت‌های اقماری رسانه‌ای در امریكا سیطرة توزیع اطلاعات را در جهت منافع یك طبقة حاكم جهانی تقویت می‌كنند.
⇐ آیا هیچ راه گریزی از وضعیت استثمار جهانی برای كشورهای سطح پایین‌تر وجود دارد؟
 ⇐ برخی مانند والرشتاین معتقدند كه كشورهای پیرامونی و نیمه‌پیرامونی به دو طریق می‌توانند موقعیت خود را در تقسیم كار جهانی بهبود بخشند:
  ⇐ انتقال تكنولوژی در مواقع بحرانی؛
  ⇐ استثمار كشورهای پیرامونی‌تر.

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 13:53

تخته سیاه شماره ۴ جامعه شناسی ارتباطات: كالبدشكافي اجتماع رسانه ای

فرستادن به ایمیل چاپ

ادامه مطلب...ظهور صحنه عمومی رسانه‌ای: گسترش بی‌سابقه رؤیت‌پذیری
← تحول رسانه‌ای، ظرفیت تجربۀ پدیده‌ها و به عبارت دیگر شمول رؤیت‌پذیری را برای افراد افزایش داده است
← تا قبل از تحول رسانه‌ها عمومیت سنتی در شکل هم‌حضوری بود
← تحول رسانه‌ها اشکال تازه‌‌ای از عمومیت آفریده که با عمومیت هم‌حضوری کاملا متفاوت است
← وسعت بیشتر میدان دید در رسانه‌ها و قادر ساختن مخاطب در مشاهدۀ پدیده‌های بسیار دورتر از محل زندگی روزمره
← امکان عمومی شدن هر رویداد از طریق ضبط و ارسال برای دیگرانی که حضور فیزیکی ندارندضنحیف شدن بیش از پیش حوزه خصوصی
← رویت‌پذیری رویدادهای رسانه‌ای برای گسترۀ پهناوری از افراد که در بافت‌های متعددی پراکنده‌اند
← جهت‌داری دید مخاطب: جهت دید به ناچار یک‌طرفه است

سیر تاریخی امر عمومی
← در زمانی که تعامل رودرو غالب بود، تنها عدۀ اندکی از مردم توان تعامل با رهبران سیاسی كه متكفل امور عمومی بودند را داشتند
← حقوق رومی برای نخستین بار در تاریخ حوزه عمومی را از حوزه خصوصی جدا کرد
← از اواسط قرن شانزدهم: امر عمومی معادل حوزه‌های تحت اختیار حكومت و امر خصوصی به حوزه‌هایی از زندگی خارج از اختیارات حکومت اطلاق شد
← کاربرد ویژۀ مفهوم جامعۀ مدنی نزد هگل: حوزه‌ای مرکب از افراد، نهادها و طبقات اجتماعی که با قانون مدنی و متمایز از حکومت اداره می‌شوند
← از اواخر قرن نوزدهم مرزهای بین عمومی و خصوصی به طور فزاینده‌ای محو شده است
← طی قرون نوزدهم و بیستم، این تمایز وجهی مالکیتی و اقتصادی به خود گرفت

هدایت رویت‌پذیری
← هدایت رویت‌پذیری یک هنر سیاسی کهن بوده است
← در گذشته رویت‌پذیری مستلزم هم‌حضوری بود و حفظ دوری قدرت از رعایا، خود، گواهی و عاملی بر تقدس قدرت بود
← دگرگونی در ماهیت امر عمومی، هم فرصت‌های جدید و هم دردسرهای تازه‌ای برای رهبران سیاسی به وجود آورده است
← اواخر قرن بیستم، دولتمردان جوامع لیبرالدموکرات، چاره‌ای جز تسلیم در برابر رویت‌پذیری اجباری نداشتند
← اینچنین، هدایت رویت‌پذیری از طریق رسانه‌ها به بخش روزمرۀ حکمرانی بدل گشته است

نمونه یورگن هابرماس
← به عقیدۀ هابرماس حوزۀ عمومی نه در ارتباط با چاپ، بلکه در ارتباط با محاورات رودرویی بود که چاپ برانگیخته بود
← سالن‌ها، باشگاه‌ها و قهوه‌خانه‌های پاریس در بافت اروپای مدرن معادل همایش‌ها و بازارهای یونان باستان
← بازفئودالی‌شدن حوزه عمومی: دگرگونی ساختاری در حوزه عمومی
← دلیل اصلی انتقاد هابرماس به تحول رسانه‌های جدید کم‌رنگ شدن حوزۀ عمومی است

نمونه میشل فوكو
← از نظر فوکو جوامع باستانی، جوامعی نمایشی بودند، چرا که رویت‌پذیری حاکمان وسیله‌ای بود برای اعمال قدرت
← از قرن شانزدهم به بعد، نمایش عظیم قدرت، جای خود را به اشکال جدید نظم داد که در حوزه‌های مختلف زندگی نفوذ کرد
← ظهور جامعۀ انضباطی: رویت‌پذیری گروهی اندک توسط افراد بسیار جای خود را به رویت‌پذیری افراد بسیار توسط گروهی اندک داد
← بهره‌گیری فوکو از تمثیل پانوپتیکون(panopticons=pan·op·ti·cons= pan-"all" + Greek optikon, neuter of optikos "optic") برای وصف بهتر رابطۀ بسط رؤیت‌پذیری و قدرت

نمونه الیزابت نوئل نیومن
← جهالت چندجانبه
← بازی رسانه‌ها و خلق اكثریت رسانه‌ای
← سكوت اكثریت واقعی
← غلبه اكثریت رسانه‌ای و تبدیل شدن به اكثریت واقعی
← نمونه انقلاب‌های رنگی

دشواری هدایت رؤیت‌پذیری رسانه‌ای
← گاف(ناتواني فرستنده در صحنه‌آرايي)
← فوران احساسات(ناتواني فرستنده در كنترل ايفاي نقش خود)
← عملی که نتیجۀ عکس می‌دهد(تفسير متفاوت گيرنده)
← درز خبر(انتقال ناخواسته بخشي از پشت صحنه به جلوي صحنه)
← رسوایی(نوعي درزخبر يا افشاي منابعي كه به قضاوت منفي مخاطب مي‌شود)

فصل بعد...گسترش جهانی عمومیت رسانه‌ای
← ازدلایل دشواری کنترل پدیدۀ رویت‌پذیری، رشد بسیار سریع ابزار ساخت و انتقال پیام‌های رسانه‌ای است
← اعمال قدرت در معرض صحنه گسترده تعاملات جهانی روی می‌دهد(  تفصیل بیشتر در مباحث بعد…).

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 اسفند 1391 ساعت 13:59

صفحه 8 از 10