گی دبور در ”جامعه نمایش“
«خاستگاه نمایش، تضییع وحدت جهان است. … در نمایش، جزئی از جهان در برابر جهان بازنموده میشود، و برتر از آن قرار میگیرد» (صص.7-66.).
«جدایی، سرآغاز و سرانجام نمایش است. نهادینه شدن تقسیم كار اجتماعی و شكلگیری طبقات نخستین نارهگر مقدس را بنا نهاد، یعنی نظمی اساطیری كه هر قدرتی از بدو پیدایش خود را با آن میپوشاند.
«… نمایش حفظ ناخودآگاهی در تغییر عملی شرایط هستی است. او فراوردۀ خویش است و قواعدش را خودش وضع كرده است: نمایش یك شبه مقدس یا مقدسنماست.
«… با همین توفیق تولید جدا شده به مثابۀ تولید امور جدا شده، تجربۀ بنیادینی كه در جوامع بدوی به یك كار اصلی مرتبط بود، اكنون در قطب توسعۀ نظام در حال جابجا شدن به سوی نه-كار و بیفعالیت است. اما این بیفعالیتی به هیچ روی از چنگ فعالیت تولیدی آزاد نشده است. … پدیدۀ فعلی ”آزاد شدن كار“ و افزایش تفریحات، به هیچ روی آزاد شدن كار، و آزاد شدن جهان شكل گرفته از این كار نیست. ذرهای از فعالیت ربوده شده در كار را نمیتوان در انقیاد نتیجهاش بازیافت.
«… همۀ نعمتهای منتخب نظام نمایشی، از اتومبیل تا تلویزیون، در عین حال حربههای او برای تقویت مداوم شرایط منزوی كردن ”انبوه تنهایان“ است» (صص.6-65.).
مآخذ:...