هربرت اسپنسر در «اصول جامعهشناسی»
• به موازات تنوعاتی که در اشکال و ترکیبات ارگانها روی میدهد، در کارکردهایی که انجام میدهند نیز تنوعاتی به وجود میآید: رشد آنها به صورت تبدیل شدن به ارگانهای نامشابهی که کارکرد نامشابه دارند، جامعه عمل میپوشد.
• دستگاه تغذیه، با عهدهدار شدن تمامی کارکرد جذب غذا (که در همان حال صفات ساختاری خود را نیز کسب میکند)، تدریجاً به صورت بخشهای متمایز، تمایز مییابد، و هر یک از این بخشها، عهدهدار کارکرد خاصی است که به نوبه خود، جزیی از کارکرد کلی را هم تشکیل میدهد. یک پا، که برای جابهجایی یا متوقف کردن حرکت نقشی سودمند دارد، تقسیمات اولیه و ثانویه و... کسب میکند که این تقسیمات به نوبه خویش، کارکرد اصلی و فرعیای خود را در این مأموریت به انجام میرسانند.
• در مورد اجزایی هم که جامعه بدانها تقسیم میشود، وضع از همین قرار است. طبقۀ حاکمی که ظهور میکند، فقط به طور ساده نسبت به بقیه (طبقات)، نامتشابه نمیگردد، بلکه کنترل بقیه را نیز بر عهده میگیرد، و وقتی این طبقه به دستههای برخوردار از حاکمیت بیشتر و کمتر، انشعاب مییابد، ماحصل این تقسیمات، مجدداً به سوی عهدهدار شدن بخشهای متمایزی از تمامی عمل کنترل حرکت میکنند. در مورد طبقاتی هم که اعمالشان در شمول کنترل مذکور قرار میگیرد، وضع بر همین منوال است. گروههای گوناگونی که آنها را در برگرفتهاند مشغلهی گوناگون دارند: هر یک از این گروهها، ضمناً، در درون خود تمایزهای جزیی اجزاء را همراه با تمایزهای جزیی کارکرد اخذ مینماید.
• در اینجا، با روشنی بیشتری مشاهده میکنیم که چطور جامعه و ارگانیسم از همگروهیهای غیرارگانیک متفاوت میشوند. چون اختلافات ساختاری در همگروهیهای غیرارگانیک، با تمایز کارکردی همراه نمیشود.
مآخذ:...