سن آگوستین در «شهر خدا»
• اما صلح و آرامشی که میان انسان فانی و خالق فناناپذیر او وجود دارد، در اطاعتی منظم از قوانین ازلی آفریدگار خلاصه میشود، به شرطی که این اطاعت از روی ایمان و عقیده و خلوص نیت باشد.
• آرامش میان دو انسان ناشی از توافق دو جانبه است. صلح و آرامش در یک خانواده عبارت از تسلیم و انقیاد اعضای آن به اوامر رئیس خانواده است. صلح و آرامش در یک شهر زمینی عبارت از فرمانروایی صحیح (از جانب فرمانروا) و فرمانپذیری صادقانه از جانب شهروندان است.
• اما آن صلح و آرامش ابدی که فقط در بهشت برین حاصل میشود، عبارت از تمسک بندگان برگزیده خدا به درگاه خالق بیچون است که در سایه این تمسک، یا استفاده از عنایات الهی، به تمام امیدها و آرزوهای تحققنایافته خود جامه عمل میپوشانند.
• صلح عمومی، صلحی که شامل حال همگان باشد، عبارت از نظمی است که آن را صحیح اجرا کرده باشند، زیرا که خود نظم، در مرحله آخر، چیزی نیست جز مستقر کردن اعضای نامتجانس به طرزی صحیح و مطبوع در کنار هم، و گذاشتن هر یک از آنها در نقطهای که برایش مناسب است. و به این دلیل است که عناصر مفلوک (از آنجا که مفلوکند) از دایره نظم خارجند و از آن وضع آرام و نیاشفته (که ناشی از تأثیر نظم ولو به نحو اجباری است) محروم ماندهاند. ولی از آنجا که اعمال خود آنها باعث ایجاد این فلاکت گردیده است، پس، وضع ناگواری که دارند به حقیقت کیفری عادلانه است. چنان که میبینیم حتی در این مورد نیز نوعی نظم اجباری (به صورت جزای عمل) بر بندگان مفلوک تحمیل گردیده است.
• از آنجا که اعضای این گروه، با خوشبختان و کسانی که مورد عنایت الهی قرار گرفتهاند، پیوستگی ندارند، بلکه طبق مشت خدا به انواع بدبختیها و فلاکتها گرفتارند، ناچار خود را با اوضاع و شرایطی که محکوم به زندگی در آن هستند، تطبیق میدهند، و به شکلی منظم، در اجتماعی مخصوص به خود، هضم میگردند و باز، چنان که میبینیم، حتی برای این گونه اشخاص، نوعی نظم و آرامش نامألوف وجود دارد. اما بدبختی بزرگ آنها در همین است که گر چه وجود مختصر امنیتی، در منازلی که در آن زندگی میکنند، قادر به رهاندنشان از قید غمهای جهانی است، ولی هیچ کدام از این بدبختان در موقعیتی نیستند که برای همیشه از غم و اندوه، وارسته، و به امنیت و آسودگی جاودانی دست یافته باشند.
• نگونبختی بزرگتر آنها این است که چون از صلح و آرامش طبیعی محروم ماندهاند، هر گاه که مورد اهانت قرار گیرند، همان حس اندوه و ناراحتی که از این رهگذر ایجاد میشود، آرامش وجودشان را به هم خواهد زد؛ زیرا کسی که بیچیز و بینواست، تنها تا وقتی که در معرض توهین یا انحلال بدن قرار نگرفته، صلح طبیعت را کماکان محفوظ نگاه میدارد.
مأخذ:...