حامد دهخدا
دنبالهی «عمومی» در مفهوم «افکار عمومی» پیچیدهتر از آن است که بیان میشود. واژهی «عمومی» به عنوان صفت به «ملت» اشاره دارد و به معنای عام کلمه در برابر واژهی خصوصی قرار میگیرد و به این معنا دری است که به روی همه باز است. معنای دیگری هم از آن مستفاد میشود که مستقیماً سیاسی است و «آن چیزی را مشخص میدارد که پنهان نیست»، یعنی چیزی است که همگان آن را میشناسند. «عمومی» به عنوان موصوف، بحثهای بیشتری را برمیانگیزد.
اوزوف مینویسد: در دائرهالمعارفها، قبل از 1835، «عمومی» هنوز در برابر «خصوصی» قرار نگرفته بود، بلکه در برابر «شخصی» مطرح میشد. به همین دلیل عمومی، که میتوانست محل، انبار، راه یا ملکی را توصیف کند، افکار را توصیف نمیکرد، زیرا افکار پیوسته به اشخاص نسبت داده میشد.
آلپورت میگوید: منظور ما از عموم از عموم چیست؟ آیا عموم به جمعیتی میگویند که در مرزهای جغرافیایی و در نهادهای سیاسی محصور است یا مجموعهای از افراد است که در درون چنین فضایی منافع مشترک دارند. او سرانجام نتیجه میگیرد که عموم، تجمع انتزاعی افراد است که در میان ملت نفع یا سلسله منافع مشترکی دارند.
میلز در کاربرد فنون کاوش به ویژگیهایی در جامعهی تودهای برمیخورد که در آن دیگر از عموم نمیتوان سخن گفت. او معتقد است که باید میان عموم و توده تفاوت قائل شد. به نظر او در نزد عموم، فرستندهی بالقوه همان قدر وجود دارد که گیرنده، در حالی که در بین توده تعداد کسانی که نظرات را نشر میدهند کمتر از تعداد کسانی است که تحت تأثیر این نظرها قرار میگیرند.
جودیت لازار انواع چهارگانهای از مدلولات ممکن مفهوم «عموم» را برمیشمرد؛ نخست، عبارت عموم کلی است که به همهی مردم اطلاق میشود. این مفهومسازی عموم به آلپورت تعلق دارد. دانشمندان دیگر فکر میکنند که این دیدگاه از آنجا که اکثریت مردم در آن ملحوظ نشده و به ویژه اینکه اکثریت در امور عمومی شرکت داده نشدهاند اشتباه است. کافی است تعداد کسانی را که به هنگام انتخابات رأی نمیدهند به یاد آوریم (در فرانسه، این رقم اغلب در انتخابات ریاستجمهوری 30 درصد است، در حالی که در ایالات متحدهی امریکا به حدود 50 درصد میرسد). در واقع با این ارقام، دشوار خواهد بود بپذیریم که تمامی مردم در مباحثات مربوط به امور عمومی شرکت دارند. نتایج نظرسنجیها اغلب حاکی از بینظمی و عدم انسجام پاسخهای فردی است. به عبارت دیگر، بهتر است بگوییم «افکار تودهای» تا «افکار عمومی»، هر چند که افکار تودهای به تصنعی بودن شهرت دارد. افکار مجموعهی مردم است که اغلب به عنوان افکار عمومی تلقی میشود.
معنای دوم، شامل عموم رأیدهندگان میشود. این رایجترین تعریفی است که در جامعههای دموکراتیک از عموم شده است. پیشبینی دقیق تعداد مردمی که پای صندوق رأی میروند، یکی از اساسیترین مسائل برای سنجشگران است. اغلب اشتباهاتی که در پیشبینیهای نظرسنجی اتفاق میافتد دقیقاً به تعیین تعداد کسانی بستگی دارد که از دادن رأی خودداری میکنند. اینکه بخش نسبتاً مهمی از اشخاص مورد سنجش در مراکز رأیگیری حاضر نمیشوند سنجش گران را در ارائهی پیشبینیها دچار مشکل میسازد. رأی به مثابهی بیان روشن نظر تلقی میشود و حتی صورتی از شرکت در مصاف افکار عمومی به حساب میآید. با وجود این نمیتوان شخص رأیدهنده را به عنوان کسی که فعالانه در مسائل روز شرکت میکند فرض نمود. مطالعات انجام شده ثابت میکنند که تعداد زیادی از رأیدهندگان بدون آنکه اطلاعات یا افکار روشنی در مورد مسأله داشته باشند رأی میدهند.
معنای سوم، عمومی هوشیار را در بر میگیرد. افرادی که فعالانه در ترکیببندی و شکلدهی افکار عمومی شرکت دارند. این عبارت را آلموند در مطالعهای که در باب سیاست خارجی انجام داد، به کار گرفت. او معتقد بود که باید بین افرادی که نسبت به مسائل سیاسی بیعلاقه و غیر فعال هستند و آنان که در جریان امور قرار داشته و فعال و هوشیارند، با وجود تعداد محدودشان، تفاوت قائل شد. او متوجه شد که پاسخهای اینگونه افراد بیشتر در ترکیببندی افکار عمومی مؤثر است. پژوهشگر در مطالعهی خود گروهی را تشخیص داد و آن را «عموم هوشیار» نامید. به این ترتیب نسبت عموم مطلع و علاقمند به مسائل سیاست خارجی را تعیین کرد.
پژوهشهای تجربی ثابت میکنند که در واقع میتوان بخش نسبتاً ثابتی از مردم را به صورت هستهای علاقمند به امور عمومی قلمداد کرد. حتماً، تعداد این بخش از مردم بر حسب مسألهای که هر بار مطرح میشود، تفاوت میکند، اما به طور کلی، در مورد مسائل سیاسی، این نسبت تا حدودی کم است. دربارهی مشخصات جمعیتشناختی آنان، میدانیم که اساساً اینها انسانهایی با تحصیلات عالی هستند.
بخش کوچکی از عمومی هوشیار در دستهای قرار میگیرند که میتوان آنها را عموم فعال نام داد. این چهارمین معنای «عموم» از نظر جودت لازار است. والتر لیپمن از شهروندان «آگاه» که بهتر از دیگران به امور عمومی واقف بودند، سخن به میان آورده است. افرادی که جزء عموم فعال به حساب میآیند بسیار متعددند و تعهد آنها در امور سیاسی، شرکت سیاسی فعالانهی آنها را در پی دارد که به صورت کمکهای مالی یا قبول مسؤولیتهای سیاسی و مباحثههای داغ با دیگران ظاهر میشود.
مآخذ:...