برداشت آزاد
• هدف امیل دورکیم، در نهایت، رسیدن به رهایی و خودمختاری اخلاقی انسان، در جامعهای سالم است، و این نیازمند حذف آنومی و تقسیم کار غیر نرمال است: «اگر فرد بتواند گیر تخصصی شدن فزاینده نیفتد، تشخص او با تقسیم کار بسط مییابد [شبیه یک مدیر اجرایی که تخصصی شدن را بنده نگاه وسیع خود به کار میکند]. و از این تشخص داشتن، کنش مستقل بر میآید». این نقل از دورکیم، شبیه مضامین نوکانتی در بسط فردیت نیرومند است. شبیه آنچه در آثار وبر میبینیم.
• پس، استقلال، از وابستگی متقابل اقتصادی، در عین حفظ تشخص و یکپارچگی شخصیت به وجود میآید.
• علم و اخلاق، در جامعهشناسی اخلاقیات (Sociology of Morals) او یکی شدهاند. دورکیم، با رد تمایز کانتی میان عقل محض/عقل عملی، و واقعیت/ارزش، به بسط علم اخلاق خود میپردازد. از نظر دورکیم، فلسفه اخلاق، ارتباط نزدیکی با علم اخلاق دارد که او آنها را در چارچوب ایدهآلیسم آلمانی و اقتصاد سیاسی تاریخی و تفکر جامعهشناختی تلفیق میکند.
• در تقسیم کار اجتماعی، او توضیح میدهد که «گر چه در بدو امر، با مطالعه واقعیت آغاز میکنیم، ولی این بدان معنا نیست که واقعیت را تأیید میکنیم. باید تحقیقات را وارسی کنیم تا معلوم شود که تا چه اندازه صرفاً محض و به دور از ارزش هستند؛ [معالوصف،] اگر دقیقاً میان مسائل نظری و عملی تمایز میگذاریم، این به معنای چشم پوشی از دومی نیست؛ بلکه بر عکس، اتخاذ جایگاهی بهتر برای حل مسائل عملی است».
• قدرت و استحکام یک موجود اخلاقی، بر عقلانیت یک خویشتن استعلایی متکی نیست، بلکه بر آگاهی جمعی ارزشهای اجتماعی استوار است. این گفتار دورکیم، بیان جامعهشناختی از مفهوم کانتی سلسله غایات (Kingdom of ends) است.