مقاومت شکننده کهنسالان مقابل جوانان

چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▀█▄ مطلب ۱.
▬    به رغم حکایت‌های همیشگی و جذاب و جالبی که در مورد لزوم تغییر و چابکی در سیاست می‌شنویم، عملاً نخبگان سیاسی به تغییر تن نمی‌دهند. آن‌ها به رویه‌های معمول خو کرده‌اند.
▬    بی‌گمان، بخشی از مشکل ما این است که سیاستمداران فعلی ما، عمدتاً «بازنشستگان سر کار» هستند. هم «بازنشسته» هستند، به این معنا که سنشان از حد و حدودی گذشته است که اصرار داشته باشند خود را اثبات کنند و انگیزه‌ای برای انجام کارهای بزرگ ندارند، و هم «سر کار» هستند، به این معنا که همان موقعیت‌های دوران جوانی را اشغال کرده‌اند و فضا را برای حضور جوانان نمی‌گشایند.
▬    این مشکل را در سطوح مختلف داریم. از ائمه جماعت کهن سال مساجد که حرکت‌های فرهنگی مساجد را به رکود کشیده‌اند، و خوب است جا را برای حضور طلبه‌های جوان باز کنند، تا امام جمعه‌های برخی شهرها که آن‌ها نیز دیگر نمی‌توانند با ایراد خطبه‌های تأثیرگذار و فعالیت‌های جدی سیاسی جو شهرها را به دست بگیرند، تا مدیران دولتی و مدیران سیاسی گروه‌های سیاسی که هیچ برنامه‌ای برای جوان‌سازی دم و دستگاه خود ندارند. این، بویژه برای کشوری مانند کشور ما که یک پنجره جمعیتی خیلی تأثیر گذار دارد، به مفهوم از دست دادن فرصت‌های بزرگ رشد، و در عین حال، استقبال از مخاطرات سهمگین است.

▀█▄ مطلب ۲.
▬    بازنگری در مورد شیوه‌های سیاستی به معنی ترویج یک هوس زودگذر، تغییر شکل یک مفهوم قدیمی، یا نادیده گرفتن کلیه کارهای بزرگی که تاکنون، انجام شده نیست. هدف از این کار، مطرح کردن این سؤال است که چرا ما هنوز از سیاست‌ها و تدابیر و، حتی، چهره‌های اجرایی قدیمی استفاده می‌کنیم، با این که این همه فرصت‌های تازه برای کشور و آرمان‌هایش وجود دارند.
▬    هدف از اعلام ضرورت بازنگری در سیاست داشتن نگاهی خوب و صادقانه به نیازهای متنوع فعالان سیاسی، مردم و دیگر ذی‌نفعان امروز و دیروز است، تا بتوانیم به طور استراتژیک تصمیم بگیریم، چه چیزهایی را متوقف، چه چیزهایی را شروع، و چه چیزهایی را باز نوآوری کنیم. در این دنیای دستخوش تحول، توان اقدام بموقع و سازگاری با محیطی که دائماً تغییر می‌کند، سیاستمداران و کشورهای موفق در آینده را از بقیه جدا می‌کند.
▬    سیاست‌های انقلابی خوب هستند؛ ولی، کهن سالان، دیگر شباهت زیادی به انقلابی‌های پر انگیزه و پر کار پیشین ندارند، و عافیت را ترجیح می‌دهند. اگر نوآوری و رشد می‌خواهیم که می‌خواهیم، باید فعالان سیاسی را با تراز کاملاً جدیدی از سیاست درگیر کنیم.

▀█▄ مطلب ۳.
▬    چالش‌های کاملاً جدیدی برای نحوه تفکر و عملکرد ما در سیاست پدید آمده‌اند که نیاز به بازنگری‌ها را ضروری ساخته است. مسائل سیاست، به طرز بی‌سابقه‌ای پیچیده شده‌اند. فی‌المثل، در حالی که پیش از این، گمان می‌رفت که دموکراسی، صورت پایانی تاریخ است، اتفاقی افتاده است که یک دهه پیش قابل باور نبود. دموکراسی به ایستگاه کلینتون-ترامپ رسیده است که هر دو، فجایع تمام عیار هستند. مشارکت‌های دموکراتیک در سر تا سر جهان، به زحمت به نیم واجدان شرایط می‌رسند. دموکراسی با مشارکت‌های سیاسی بسیار پایین، نه تنها دیگر محبوب نیست، بلکه کمی تا قسمتی منفور شده است.
▬    بدین ترتیب، سیاست آینده، نه بر اساس توافق اکثریت اداره خواهد شد و نه تضمین‌کننده سلسله مراتب بوروکراتیک خواهد بود؛ فعلاً این دو روش با هم ادغام و قاطی شده‌اند که این نیز بحران‌های خاص خود را پدید آورده است. به این صورت که مردم معنای انتخابات در عین حاکمیت بوروکراسی و متخصصان را درک نمی‌کنند. تناقض‌های بسیار، میان وعده‌های انتخاباتی و تدابیر تخصصی، مردم را مبهوت ساخته است و محبوبیت چهره‌های دموکراتیک را تضعیف یا نابود ساخته است. البته، این معضل تازه‌ای نیست، ولی، امروز جنبه‌های ناجور آن بیشتر احساس می‌شوند.

▀█▄ مطلب ۴.
▬    علی الاصول، بشر تمایل چندانی ندارد که از منطقه امنی که به آن خو کرده است، فاصله بگیرد. بنا بر این، سعی می‌کند در موقعیت‌هایی که چندان تغییر نمی‌کنند، باقی بماند. این قاعده بویژه صادق است، اگر این بشر، کهن سال و «بازنشسته سر کار» نیز باشد.
▬    «سیاستمداران کهن سال» و «بازنشستگان سر کار»، سعی می‌کنند هم چنان باور داشته باشند که آن چه باعث موفقیت در گذشته شده، عامل موفقیت آینده هم خواهد بود، اما، با چنین رویکردی، نه تنها میدان را می‌بازیم، بلکه کشور نیز به دایناسورها خواهد پیوست. در حوزه سیاست، برخی از ما فقط به اعمال آن چه درست می‌پنداریم فکر می‌کنیم، برخی دیگر، فقط به رأی دهندگان و صندوق آراء، و برخی دیگر، به سلسله مراتب نخبگان؛ ولی، امروز، «واقعیت‌ها»ی دیگری جلوی چشممان جدیت نشان می‌دهند. مهم‌ترین این واقعیت‌ها، محیط عمیقاً دگرگون شونده است که باید با آن همگام شد، یا از آن بیش، دگرگونی‌های آن را تا حد امکان مدیریت کرد.

▀█▄ مطلب ۵.
▬    سیاست آینده، باید مثل سیستم‌های زنده‌ای که به محیط مرتبط و وابسته‌اند و توان واکنش نشان دادن به محیط‌هایی را که دائماً در حال تغییرند دارند، عمل کنند. نقش نخبگان سیاسی این است که نکات مثبت را القا کنند، مردم را برای حضور همیشه در صحنه بسیج نمایند، نه این که صرفاً اعمال کنترل کنند. خلاقیت آفرینی مبتنی بر بسیج همه مردم، درگیر کردن صریح مردم با ابهام و تردیدهای ناشی از مسائل امروز سیاست، و ترسیم شبکه‌های غیر سلسله مراتبی که مشارکت مردم را در عین حضور «متخصصان خدمتگزار» معنادار نمایند، عواملی کلیدی برای انجام این کار هستند.
▬    رویکردی که در مسیر نوآوری استراتژیک و حل مشکلات است، نه مشارکتی است، و نه سلسله مراتبی، بلکه بسیج‌گر و هوشمند است. همکاری، نوآوری و چابکی در چهارچوب تفکر بسیج‌گر، برای بقای کشور حیاتی هستند. سیاستمداران امروز، باید باهوش‌تر و جوان‌تر و بسیجی‌تر از گذشته باشند. آن‌ها باید محیط‌هایی را ایجاد کنند که تعامل و شبکه‌های غیر سلسله مراتبی را تقویت و فعالان سیاسی را برای محیط ابهام، پیچیدگی و بلاتکلیفی تجهیز کنند.

▀█▄ حال چه باید کرد؟
▬    کلید آن چه باید کرد، در این اصل است که «سیاستمداران کهن سال» یا همان «بازنشستگان سر کار»، و بویژه آن‌ها که در سمت‌های اجرایی هستند، یک سن بازنشستگی واقعی برای خود تعریف و تعیین کنند، و با وصول آن موعد، به سمت‌های قانون سازی و قاعده پردازی و حکمت اندوزی بسنده کنند. کشور، در عین آن که به حکمت آن‌ها احتیاج دارد، در سطح اجرا و عمل شدیداً، پیر و بی‌عمل شده است. کشور پر شده است از مجریانی که حال ایجاد هیچ ابتکاری را ندارند و فقط می‌خواهند مسیر گذشته خود را ادامه دهند. این، جواب نمی‌دهد، و تغییر لازم است. و تغییر، زمانی اتفاقی می‌افتد که نخبگان اجرایی کشور، از یک فرآیند تحولی که با توالی نسل‌ها سازگار است، پیروی کنند، طوری که خصال (۱) «درگیری و شجاعت»، (۲) «وابستگی متقابل بسیجی»، (۳) «همکاری»، و (۴) «یادگیری مشتاقانه»، مدام نو به نو شود. این‌ها ارزش‌های چهارگانه، برای عبور از «سیاست کهن سال» هستند. برای آن که این ارزش‌های چهارگانه، نو به نو و بازتولید شود، به حضور یک سیاستمدار اجرایی ارشد یا همان رئیس جمهوری لازم است که به این ارزش‌ها اعتقاد داشته باشد و خودش در عداد آن‌ها باشد. درست مثل ورزش‌های حرفه‌ای، به یک مربی نیاز است، تا ضمن نظارت بر روند بازی، و تشخیص زمان لزوم تغییر استراتژی، نیروهای تازه نفس را جایگزین سازد. هم چنین، مربی باید شانه به شانه با تیم کار کند، مسیر تغییر را تدبیر کند، تفکر اعضای جوان را به چالش بکشد، چشم اندازی بدیع فراهم و ترسیم کند، و مطمئن شود که عناصر جوان، خودشان به راه حل‌ها و نوآوری‌هایی که ارائه می‌کنند، اعتقاد دارند و می‌توانند با کمک سیستم، نیروی لازم را برای تحقق آن بسیج کنند.
▬    واقع آن است که مجموع بازدهی عملکرد سیاستمداران کهن سال، پایین که نه، بسیار نازل است. این موضوع، ناشی از خطاهایی مانند همرنگ شدن با جمع، درگیری‌های میان اعضا، قطبی شدن روابط آن‌ها، اتلاف وقت در جمع، و اولویت دادن به نظر جمع در برابر نوآوری است. برای اجتناب از این تله‌های متعارف، باید به ارزش‌هایی چهارگانه‌ای که گفتیم، پایبند باشیم (توأم با اقتباس‌های آزاد از ترزا کینال).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.