برداشت از فارس؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ پس از سالها که نشانی از مرحوم کیهان رهگذر نبود، بالاخره خبرگزاری فارس، مصاحبه منتشر نشدهای از وی را منتشر کرد.
▬ مرحوم کیهان رهگذر نویسنده متن نیرومند و دستیار کارگردان در سریال سربداران، و همچنین نویسنده و کارگردان سریال درخشان «بوعلی سینا» بود. او در سال هفتاد و دو درگذشت.
▬ به نحوی غیرمعمول، حرفی از او نبود و نیست و در حالی که در مورد کارگردانهای دیگری مانند مرحوم علی حاتمی حرف و سخن بسیار است، از او نیست.
▀▄█▌ «بوعلی سینا» دومین سریال تاریخی تلویزیون
▬ در سالهای ابتدایی بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران مجموعه تلویزیونی «سربداران» به عنوان اولین سریال تاریخی ساخته شد و پس از آن «بوعلی سینا» تولید شد. این مجموعه به نویسندگی و کارگردانی زندهیاد کیهان رهگذار سال ۱۳۶۴ جلوی دوربین رفت.
▬ ایده تولید مجموعه «بوعلی سینا» در سال ۶۲ و بعد از برگزاری سمینار ابن سینا از سوی مسؤولان صدا و سیما مطرح شد و به دنبال طرح این مسأله، کیهان رهگذار به عنوان نویسنده و کارگردان مراحل تحقیق و نگارش فیلمنامه «بوعلی سینا» را آغاز کرد و سرانجام، این مجموعه سال ۶۴ در اقدسیه تهران کلید زده شد.
▬ بعد از هفت ماه، فیلمنامه آماده بود و رهگذار، بوعلی سینا را در تهران و اصفهان کارگردانی کرد. به گفته محمدی تولید این سریال نزدیک به هفت ماه طول کشید.
▬ ساخت سریال بوعلی سینا با ۱۷ میلیون تومان بودجه تصویب شد، اما، با ۱۵ میلیون تومان ساخته شد و منوچهر محمدی دو میلیون تومان را به تلویزیون بازگرداند.
▬ وی در این باره توضیح میدهد: مجموعه ذوبآهن اصفهان در ساخت این سریال با ما همکاری کرد و برای اقامت گروه مکانی در اختیارمان قرار داد که در آنجا مستقر شدیم و هزینهای بابت اقامت در اصفهان پرداخت نکردیم. درنتیجه از هزینههای پیشبینیشده، دو میلیون تومان صرفهجویی شد.
▬ محمدی در نهایت به قولش وفادار ماند و توانست سریال بوعلیسینا را در وقت مقرر بدون هزینه اضافه یا حاشیه و تعطیلی به تلویزیون تحویل دهد. سریال بوعلی سینا سال ۶۳ تولید شد و سال ۶۴ از شبکه دو به نمایش در آمد.
▀▄█▌ اصفهان بهترین لوکیشن برای تصویربرداری
▬ ابن سینا زاده بلخ بود و بخش عمدهای از زندگی خود را نیز صرف سفر کرده بود و همین موضوع سازندگان سریال ر بر آن داشت تا به فکر تهیه محلی برای تصویربرداری باشند که حدالامکان در کاهش هزینههای ساخت مؤثر باشد به همین دلیل بخش زیادی از سریال در بناهای تاریخی اصفهان بخصوص مسجدجامع این شهر تصویربرداری شد. طبیعت بکر، روستاهای قدیمی و زایندهرود پرآب برای تصویربرداری صحنههای خارجی کاملاً مناسب بود. بخشهایی از سریال هم در تهران تصویربرداری شد.
▬ البته، به گفته منوچهر محمدی تهیهکننده سریال هم در اصفهان، و هم در پادگان اقدسیه که باغ بزرگی داشت، دکورهایی ساخته شد. کاخهای تابستانی و بخشی از دوران کودکی بوعلی سینا در این باغ تصویربرداری شده است.
▬ همچنین، نماهای مربوط به زندان در سریال بوعلی سینا در کبوترخانههای اطراف اصفهان تصویربرداری شد و دکور بخشی از کاخها و سالن تشریح ابنسینا در مسجدجامع اصفهان ساخته شده بود. همچنین، صحنه مربوط به فرار بوعلی سینا و ابوریحان بیرونی نیز در یکی از آسیابهای آبی قدیمی، کنار زایندهرود تصویربرداری شده است.
▀▄█▌ نقش ستارهای ۸ پر بر لوحی گلی آغازگر سریال
▬ تولید تیتراژ سریالهای قدیمی نیز برای خودشان حکایتی داشتند و کر مثل امروز کامپیوتری و دیجیتالی انجام نمیگرفت.
▬ تیتراژ سریال «بوعلی سینا» با تصویر یک ستاره ۸ پر آغاز میشود که نام بوعلی سینا بر آن حک شده و ادامه تصویر هم به همان لوح گلی و تصاویر حیواناتی از جمله شیر اختصاص دارد که با موسیقی منحصر به فرد «فرهاد فخرالدینی» همراه است.
▀▄█▌ صدای خسته پیرمرد تارزن ایده اصلی ساخت موسیقی طوفانی «بوعلی سینا»
▬ بیشک یکی از رازهای ماندگاری سریال «بوعلی سینا» موسیقی این سریال است که هنوز که هنوز است و پس از ۳۱ سال میدرخشد.
▬ فرهاد فخرالدینی در کتاب «شرح بینهایت» درباره ساخت این سریال نوشته است: برای نوشتن موسیقی بوعلی سینا به جمعآوری موسیقی خراسان بزرگ پرداختم و از همه بیشتر رباعیات بوعلی را بررسی کرده و از این طریق توانستم تا حدودی به افکار و عقاید او نزدیک شوم. چیزی که در این رباعیات نظرم را جلب کرد لحن کلام بوعلی بود که با احساس درونیاش تناسب داشت. گاهی تابش هزار خورشید را در درون خود حس میکرد و در عین حال، در شناخت ذرهای عاجز میماند. رباعی زیر را به عنوان بهترین شعری که مبین احساس درونی او بود انتخاب کردم:
▬ دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت
▬ یک موی ندانست، ولی، موی شکافت
▬ اندر دل من هزار خورشید بتافت
▬ آخر به کمال ذرهای راه نیافت
▬ فخرالدینی میگوید: زمانی که به نوارهای جمع شده گوش میکردم صدا پیرمرد دوتار نوازی نظرم را جلب کرد. صدای پیرمرد خسته و پرخش بود و خراش انگشتانش هم بر روی سیمها و کاسهی ساز با صدایش متناسب بود. من این صداها را در ذهنم صافتر شنیدم و متوجه شدم که پیرمرد از ابتدا به زبان خود چنان فریاد میزند که گویی او هم گله از آن دارد که تا آخر عمر به کمال ذرهای راه نیافته است. از این حالت صدای پیرمرد و دوتار نوازیاش یک جمله موسیقی ساختم.
▬ موسیقی بوعلی سینا با قطعه کاروان در شور و با سرعتی آرام و کمی سنگین شروع میشود. پدر بوعلی (عبدالله) با کاروانی از بلخ به بخارا میرود و سرنوشت، او را به ده افشنه میکشاند. موسیقی، حرکت کاروان را مجسم مینماید. این موسیقی در واقع، بر اساس جهان بینی و فلسفه بوعلی سینا نوشته شده است. این قسمت شامل ۴۴ میزان چهار چهارم و سه چهارم به صورت مختلط است و از سه جمله تشکیل شده و معنا و مفهوم کلی هر سه جمله در واقع، یکی است و فرق اساسی آنها در نحوه بیان آنهاست. بدین معنا که لحن جمله اول و سوم به شیوه روستایی حاکی از این است که «چیزی از دنیا نفهمیدیم و رفتیم و زندگی هیچ بود» که از موسیقی خراسان الهام گرفته شده است و جمله دوم با بینشی حکیمانهتر این مضمون را توصیف مینماید.
▬ انتخاب فرهاد فخرالدینی نشانگر شناخت عمیق وی از محتوای درونی ادبیات کهن فارسی و چیرهدستی او در آفرینش موسیقیهای متناسب با این اشعار است.
▬ فضای کلی موسیقی سریال ابوعلی سینا، فضایی به غایت اصیل و عمیق است که مانند سایر آثار فخرالدینی بخش ارزشمندی از ادبیات موسیقی ایرانی را شکل میدهد.
▀▄█▌ بازیگر نقش کودکی «بوعلی سینا» کیست؟
▬ سریال با تولد ابوعلی سینا آغاز میشود و قسمتهای ابتدایی به هوش و نبوغ این دانشمند ایرانی آن هم در لفافهایشیرین میپردازد.
▬ حاضرجوابیهای این پسر خردسال که برادری از خود کوچکتر هم داشت از جمله مواردی بود که به میخکوب شدن مخاطب پای تلویزیونهایی که آن سالها عمدتاً سیاه و سفید بودند کمک بسیاری کرد.
▬ بازیگر نقش این سینای کوچک را یکی از پسران محمدعلی نجفی بازی کرد. صالح و آیت نجفی در نقش بوعلی سینا و برادرش در این سریال ظاهر شدند. نجفی در سریال سربداران که آن را هم کیهان راهگذر ساخته بود، تهیهکنندگی اثر را برعهده داشت.
▀▄█▌ سریال «بوعلی سینا» چهارمین تجربه تصویری امین تارخ
▬ سوای بخشهای کودکی بوعلی سینا، «امین تارخ» نقش جوانی، میانسالی و پیری ابوعلی سینا را بازی کرده است.
▬ کیهان رهگذار و امین تارخ زمانی با هم آشنا شدند که تارخ در نمایش اتللو نقش یاگو را بازی میکرد. این آشنایی به همکاری آنها در سریال شهر من شیراز منجر شد و بعدها تارخ در سریال سربداران که رهگذار نویسنده فیلمنامهاش بود، بازی کرد.
▬ بعد از سربداران، مرگ یزدگرد، شهر من شیراز و یک تلهتئاتر، سریال بوعلیسینا چهارمین تجربه تصویری امین تارخ بود.
▀▄█▌ مصاحبه دیده نشده از کارگردان فقید سریال
▬ سال ۶۳ که سریال «بوعلی سینا» هنوز در مراحل تولید و تصویربرداری بوده، هفته نامه سروش مصاحبهای با مرحوم کیهان رهگذار کارگردان و منوچهر محمدی تهیهکننده سریال انجام داده که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
▬ سریال ۹ قسمتی «ابنسینا» که چندیست از سوی شبکه دوم سیما، در دست تهیه میباشد. کار فیلمبرداری آن به پایان رسیده و اکنون، مراحل تدوین، صداگذاری و ساختن موزیک متن را پشتسر میگذارد. به این بهانه پای صحبت کیهان رهگذر، نویسنده و کارگردان و «منوچهر محمدی»، مدیر تهیه و تولید این سریال نشستیم تا پا کم و کیف و نحوه ساخت این سریال آشنا شویم. ناگفته نماند که انشاءالله. در آینده از نحوه ساختن موزیک متن این سریال نیز گزارشی خواهیم داشت:
░▒▓ آقای رهگذار بفرمایید که چه شد تصمیم گرفتید زندگی این دانشمند را به تصویر بکشید؟
▬ از دو یا سه سال قبل بود که مسؤولین صداوسیما، تصمیم گرفتند، در مورد زندگی دانشمندان ایرانی و اسلامی برنامههایی تدارک بینند، و کسان دیگری هم در این مورد فعالیتهایی کردهاند. و بعضی از آنها نیز اجرا شده و من هم یکی از علاقمندان این مسأله بودم و یکی دو تا طرح و پیشنهاد به تلویزیون دادم که یکی از آنها «ابنسینا» بود.
░▒▓ با توجه به اینکه ظرافتها و پیچیدگیهایی مبهم در نظرات و شیوه زندگی ابنسینا وجود دارد، آیا در ابتدای ارائه طرح با مشکلی مواجه نشدید؟
▬ بله، این یک مقوله مشکلی است و من هم آن را با تردید و وسواس ارائه کردم، به خاطر اینکه در بعد مذهبی و فلسفی نیز اختلاف نظرهایی در مورد عقاید و فلسفه او وجود دارد، کار مشکلی بود و شاید کار من هم نبود.
░▒▓ از چه جنبهای بیشتر به او پرداختید؟
▬ ببینید... ما با هنر سروکار داریم و اگر قبولمان کنند، فیلمساز هستیم و باید اینگونه شخصیتها را در قالب کارهای نمایشی معرفی کنیم و به طور مشخص نمیتوان گفت کدامیک از جنبههای زندگی او را بررسی کردهایم، ولی، مجموعه زندگی او عبارت از خود زندگی ابنسینا، محصولات آن. او شخصیت جالبی دارد، عالم، پزشک، فقیه و دانشمند است و همه اینها برای پرداخت به اندازه کافی جاذبه دارند.
░▒▓ آیا به تمام این ابعاد که اشاره کردید پرداخته شده است؟
▬ برای خود من، سریال ابنسینا، بیشتر داستان زندگی است. راجع به این مطلب هم بسیار تبادلنظر و گفتوگو شده است. نتیجه حاصله این بود که برنامهای که برای تلویزیون ساخته میشود، جمع کثیری بیننده دارد و طبعاً نمیتواند یک برنامه تخصصی (مثلاً پزشکی) باشد و سریالی که اینقدر سرمایهگذاری روی آن میکنند، باید نظر عموم تماشاکنندگان را جذب کند. تصمیم دیگر این بود که بتوانیم کاری بکنیم و برنامهای بسازیم که هم ارزش علمی داشته باشد، و هم ارزش نمایشی و تقریباً، یک سریال روان و آرام از آب درآید.
░▒▓ زبان سریال آرام است یا فضای آن؟
▬ مجموعاً برخورد نرم و آرامی با تماشاچی خواهد داشت و بعضی اوقات مطالب فلسفی و عقیدتی و، حتی، علمی به گونههای مختلف در سریال مطرح میشود.
░▒▓ فکر نمیکنید طرح مسائل علمی و عقیدتی و فلسفی فضای خستهکنندهای در کار به وجود بیاورد؟
▬ البته، این مطالب را طوری طرح کردهایم که بیننده را آزار ندهد و خسته نکند، مثلاً، مسائل پزشکی مطرح شده ان، شاید از نظر متخصصین و پزشکان، اصلاًجانب نباشد.
░▒▓ به نظر شما کدامیک از ابعاد شخصیت او جالبتر یا تماشاییتر است؟
▬ بعد علمی، یعنی، همان علم و پزشکی او، یعنی، همان چیزی که خود او در کتاب قانون راجع به طبیعیات مطرح کرده و این جنبه برای تماشاچی جذابتر است.
░▒▓ آیا به برخورد او با بیماران و معالجههای او اشاره میشود؟
▬ بله... البته، معالجات ابنسینا هم متکی به بینش فلسفی، عرفانی و فقهی او است و چیزی مجزایی نیست.
░▒▓ آقای به جنبه سیاسی زندگی ابنسینا توجه شده است؟
▬ بله... برخوردهای سیاسی هم از آن مقولههایی است که در این سریال بیننده با آن همراه است، او همیشه برخوردهایی با سلاطین و امرا، که میخواستهاند او را مثل یک کالا بین هم مبادله کنند، داشته است و باید گفت با توجه به زمان خودش از وارد شدن در این دربارها، چندان ابائی نداشته است، کما اینکه، در جایی، حتی، او وزارت را هم قبول میکند، اما، اساساً او نمیتواند وزیر باشد، او کسی است که به هر صورت، میخواهد تحقیق خودش را دنبال بکند، به این علت، مثلاً، برای راه یافتن به کتابخانهها، با سلاطین و امرا هم دمخور میشود و چندان پرهیزی هم از خود نشان نمیدهد.
░▒▓ داستان این سریال از کدام نقطه شروع میشود؟
▬ قبل از تولد او... و از این بابت مردم فهم و مردمپسند است، البته، به معنای خوب آن و آرزوی من اینطور است. تولد او، کودکی، رشد، نبوغ، تعلیمات دیدن او توسط معلمان، همان معلمانی که در فرقه اسماعیلیه هستند، برخوردهای بوعلیسینا با این فرقه در کودکی - که نبوغ او هم تقریباً، از همین زمان شروع میشود.
░▒▓ این روند و داستانهایش تا چه حد براساس واقعیات است؟
▬ این ماجراها بین قصه و واقعیت دور میزند، بعضی از آنها واقعی است، بعضی از آنها هم ساخته اذهان است.
░▒▓ آیا این دو نوع کار، یعنی، واقعیتهای زندگی او، و ذهنیتهای ساخته شده راجع به او، از هم تفکیک شدهاند؟
▬ این مسأله، اصولاً کار ما نبود، این کار باید در ذهن تماشاچی تفکیک شود، پارهای از قصههایی که عنوان شده، در بعضی جاها نیز درج شده و این داستانها، صددرصد متکی بر تحقیقات مستند نیست و مجبور شدیم بعضی اوقات از این قصههای - گاهی عامیانه - استفاده کنیم و این نوع قصهها را به عنوان نمک کار انتخاب کردهایم و انتخاب قصهها هم به طرزی صورت گرفته که قصههای بسیار دور از ذهن و غیر قابل باور طرح نشود، اما، قصههایی که احتمال راست بودنش وجود داشت، انتخاب شده است.
░▒▓ داستان سریال چگونه پایان مییابد؟
▬ ضمن اینکه مروری بر زندگی او میشود، سریال با مرگ بوعلیسینا، تمام میشود.
░▒▓ از ارتباطهای او با ابوریحان و مخالفتهای ابوریحان با او مسألهای عنوان شده؟
▬ به هر صورت او یک نوع ارتباطی با ابوریحان بیرونی داشته و انی ارتباطات به صورت عینی در داستان ما دیده میشود و نامهها و تبادلنظرهای آنها در داستان وجود دارد.
░▒▓ این ارتباطها به طور حضوری در سریال انجام گرفته یا غیر حضوری؟
▬ به هر دو صورت. و اصولاً کار نمایش به ما این اجازه را میدهد که بسیاری از مطالب، برای آنکه عینیت داده شود، تغییراتی در آنها داده شود و این تغییرات در همین حد انجام گرفته است.
░▒▓ به تأثیرپذیری او از ابوسعید ابیالخیر در شعر، تا چه حد اشاره شده؟
▬ به این مطلب چندان پرداخته نشده، چون بوعلیسینا، به آن معنای خاص ادیب و شاعر نبوده، البته، رباعیاتی از او باقی مانده که بعضی از آنها هم منسوب به او است، اما، بینش عرفانی را از عرفان زمان خودش گرفته و این تنها ابوسعید ابیالخیر نیست که در او تأثیر گذاشته و این موضوع در آن داستان معروف «حیبن یقضان» بیشتر گنجانده شده است و کلاً از رابطه این دو نفر اطلاع چندان دقیقی در دست نیست.
░▒▓ چه زبانی برای پرداخت این قصهها به کار گرفته شده، زبان کلاسیک یا زبان عامیانه؟
▬ بوعلیسینا، قصه و ماجرا زیاد دارد و هر کدام از آنها به نحوی قابل نمایش شدن است و هر کسی قادر است و باید بگویم که پیچیدهترین قسمت کار ما پیدا کردن زبان برای این مجموعه بود، چون پیدا کردن قصهها و ماجراها و نمایشی کردن آنها را هر کسی -، حتی، بهتر از من - میتوانست انجام دهد، اما، نه تنها در این سریال، بلکه برنامههایی از این دست، اشکال زبان دارند، یعنی، زبان پیچیدهترین مقوله آن است.
░▒▓ شما این مشکل را در این سریال تا چه حد حل کردهاید؟
▬ تلاش کردهایم که حل کنیم و البته، این تنها کار ما نیست که آن را تماماً حل کنیم و به این زودی شاید امکانپذیر نباشد، ولی، شناسایی اینکه این اشکال از کجا است، خود حرکتی است در جهت حل کردن آن، من فکر میکنم که همیشه گفتهاند ما زبان نمایشی نداریم و ادبیات نمایشی نداریم یا کم داریم و پارهای هم معتقدند این زبان وجود ندارد، اما، به هر دلیل به غیر از یکی دو نوع کارهای خاص که بشود اسم آن را نمایش گذاشت، و بیشتر «مناسک» است تا «نمایش»، ما ادبیات نمایشی نداشتهایم و از زبان قرن سوم و چهارم، یعنی، از همان زبان محاوره آنها خبر چندانی نداریم یا اگر خبر داریم و اگر محققین میتوانند کشف کنند که عوام در آن دوره با چه کلماتی حرف میزدند، تماشاکننده و بیننده ما اصولاً تصوری از آن زمان ندارد و نمیتواند با احساس با آن زمان برخورد کند یا درک کند. این یک مسأله است و دیگر اینکه در حال حاضر، تماشاچیهای ما عادت کردهاند کارهای قدیمی و تاریخی و به یک معنی کلاسیک را، با زبانی غیر از زبان محاوره روزمره خودمان بشنوند و وقتی مطالب آن روزگار با زبان خودشان برایشان بازگو میشود، احساس یک جور بیگانگی خواهند کرد و زبان ما هم در این سریال، یک زبان عامیانه به معنای امروزیاش نیست، زبان کتابت است یا همان زبانی که شکسته نشده، و باز هم در این نوع کارها، دو نوع استفاده از زبان میشود، یکی اینکه اصل متون را برمیدارند و تلاش میکنند گفتوگو را حتیالامکان نزدیک کنند به آن اصل متن و میدانیم که هر دورهای هم یک زبانی بوده پارهای از دوران، زبان یک حالت پیچیدگی به خود میگیرد و ممکن است در پارهای اوقات در تاریخ، زبان به روانی و سادگی گرایش پیدا کند مثلاً، کارهایی که در زمان قاجار میشود. دارای زبان خاصی است، اما، در «بوعلیسینا» تلاش شده زبان نمایشی خاص به کار گرفته شود، و زبان نمایشی، آمیزهای از کلمات درست زبان فارسی آلان و آنجاهایی که به مطالب بوعلی سینا پرداخته میشود، طبیعی است که به زبان او، زبان ترجمههای او - در آن تأثیر میگذارد.
░▒▓ منظورتان از زبان نمایشی خاص به کار گرفته شده، چیست؟
▬ اجازه بدهید مثالی بزنم، کلماتی هستند که در محاوره میشکنند و کلماتی هم هستند که، حتی، در زبان محاوره نمیشکنند و من تلاش کردم در متن از کلماتی استفاده بکنم که نمیشکند. بنا بر این، تماشاچی کمتر متوجه زبان میشود مثلاً، کلمه رفت، در هر حالتی «رفت» است، ولی، آمد را میتوان «اومد» نوشت و ادا کرد که بیشتر سعی شده از کلمات غیر قابل شکستن استفاده شود، ضمن اینکه نسبت به بارهای عاطفی موجود در کلمات نیز بیتوجه نبودهایم.
░▒▓ زبان در تمام سریال یکدست به کار گرفته شده؟
▬ تلاش شده که شخصیت زبان در صحنههای مختلف نوساناتی داشته باشد باز هم مثال میزنم امیر یک ولایت، همیشه از کلماتی منسجمتر برای ادای سخن استفاده میکند تا چوپان یک روستا که اهل همان ولایت است.
░▒▓ اجازه میخواهم برویم سراغ تهیه و تولید سریال که مسؤولیت آن با آقای «منوچهر محمدی» است. آقای محمدی، شما بفرمایید که از چه زمانی کار تولید این سریال را شروع کردید؟
▬ تقریباً، اوایل سال ۶۴ بود که پس از طی مراحل مقدماتی کار و حدوداً ۲۳ خرداد ماه سال ۶۴ بود که ما اولین پلان سریال را در تهران کلید زدیم.
░▒▓ کل سریال چقدر به طول انجامید؟
▬ چیزی در حدود هفت ماه فیلمبرداری به طول انجامید.
░▒▓ در چه مناطقی این سریال را فیلمبرداری کردید؟
▬ اصفهان، اردستان و جاهای مختلف دیگری که دارای آثار تاریخی بودند.
░▒▓ چند محل استقرار داشتید؟
▬ محل استقرار یا لوکیشن به مفهوم جایی است که دوربین میرود و ضمن استقرار مشغول کار میشود، باید گفت ما در سه منطقه استقرار پیدا کردیم، اما، به مفهوم دیگر میتوان گفت، تعداد لوکیشنهایمان قابل شمارش نبودند و صحنههای زیادی داشتیم و جابهجایی و تحرک در کار زیاد داشتیم.
░▒▓ کدام قسمت از زندگی بوعلی در تهران کار شد؟
▬ در یک قسمت از سناریو که بوعلی، به طور گذرا به گرگان سفر میکند و به دربار قابوس ابن وشمگیر میرسد.
░▒▓ در دکور کار کردید؟
▬ تقریباً، یک چیزی بود که میتوان گفت ترکیبی از دکور و بازسازی بود.
░▒▓ کودکی او را در کجا فیلمبرداری کردید؟
▬ کودکی او را هم در تهران فیلمبرداری کردیم و روی هم رفته ما در تهران ۱۲۰ دقیقه از سریال را فیلمبرداری کردیم.
░▒▓ آقای محمدی طبق اسنادی که موجود است بوعلی بیشتر در مناطق شرقی کشورمان، مثل خراسان و آن روزها در بلخ و بخارا و قندهار میزیسته یا رفت و آمد داشته، با توجه به این موضوع چطور بیشتر در نقاط جنوبی کشور به دنبال صحنه گشتید، مثلاً، در اصفهان؟
▬ یکی از مسائل کار فیلمسازی تاریخی این است که شما باید یک امکانات مادی و مالی خوبی در دست داشته باشید که طبیعتاً به مناطق مختلفی که سوژه در آن زندگی میکرده است، بروید و آن دورنماها را به طور طبیعی داشته باشید، البته، این هم به آن شرط است که آن دورنماها وجود داشته باشد و در اثر مرور زمان از بین نرفته باشد یا لااقل یک نوع معماری یا قصری یا خرابههایی از آن دوران باقی مانده باشد که بتوان آن را در کار نمایشی استفاده کرد و بیننده هم قبول کند که مثلاً، آنجا قصر امیری است.
░▒▓ اگر چنین امکانی نباشد چه؟
▬ طبیعی است که فیلمساز به دکور و آرایش صحنه و بازسازی صحنه روی میآورد که این کار هم متحمل هزینههایی سنگین است، اما، شاید جابهجا شدن گروه از جایی به جای دیگر بهتر باشد و ما هم به این خاطر بیشتر به حوالی اصفهان رفتیم که ساختمانهایی باستانی زیادی در اصفهان وجود دارد که با مختصر تغییر و الحاقاتی، که روی آثار و ابنیه آن کردیم، صحنههای مورد نظر کار، زنده و مجسم شد.
░▒▓ در مورد گریم و لباس و دکور چه، آیا مشکلی نداشتید؟
▬ اگر آقای فرهاد پارسی طراح و مسؤول دکور این سریال اینجا بودند، طبیعتاً بهتر میتوانستند این مسائل را توضیح بدهند این کار هم براساس یک تحقیقات اولیهای انجام گرفت، البته، ما در کشورمان آرشیو لباس چنان منظمی نداریم که برحسب دورههای مختلف تاریخی طبقهبندی شده باشد، اگر لباس هم از زمانی وجود داشته باشد در موزه است که باید ما آن را بازسازی و دوبارهدوزی کنیم چرا قامت انسانها در زمانهای مختلف متفاوت بوده است و لباسها هم باید متناسب با فضای صحنه باشد و حتیالمقدور نزدیک به واقعیت باشد.
░▒▓ آقای رهگذار آیا در هنگام کار با مشکلات پیشبینی نشدهای مواجه نشدید؟
▬ مشکلات در حد متعارفش البته، وجود داشت مثل، بعضی وقتها ابری شدن هوا، آفتاب شدن که گاهی مواقع کار فیلمبرداری یک پلان را مدتی به تعویق میاندازد.
▬ نه، اصولاً ما با وجود اینکه، بخش عمدهای از کارمان را در همان مسجد جامع اصفهان انجام دادیم، ولی، تمام تلاشمان این بود که به آثار و ابنیه تاریخی آنجا لطمهای وارد نشود.
▬ با تشکر از اینکه این فرصت را در اختیار ما گذاشتید.
مأخذ:فارس
هو العلیم
درود بر تمامی زحمتکشان این سریال
جای شما چقدر اکنون خالی است