دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ مطلب ۱.
▬ بگذارید چیزی را به شما بگویم که در روزنامهنگاری دو دهه اخیر کم میخوانید؛ این را که «وضع ما آنقدرها بد نیست!» چه عجیب؛ واقعاً «وضع ما آنقدرها بد نیست؟!» بله، روزنامهنگاران، در عصر فراوانی مطلب و محتوا، بالاخره برای آن که مطلبشان دیده شود، عادت دارند از واژههایی مانند «بحران» و «فاجعه» و «شدیداً» و ... زیاد استفاده کنند، تا مطلب به چشم بیاید. ولی به رغم این سنت تقریباً دو دههای، میخواهم بگویم که اوضاع بحرانی نیست، و آن قدرها هم بد نیست. منصفانه نیست در مورد نظام آموزشی که امروز، برخی از برترین استعدادهای درخشان دنیا را تولید میکند، از تعابیری مانند «بحران» و «فاجعه» استفاده کنیم. شاید همین جمله که «وضع ما آن قدرها بد نیست»، هم غیر منصفانه باشد. باید گفت که «وضع ما کم و بیش خوب است»، نه؛ دیگر از من توقع نداشته باشید که بگویم «وضع ما خوب است!». همین قدر سنت شکنی رسم روزنامهنگاری ایرانی کافی است!
▬ از یک دیدگاه مقایسهای، دانشگاههای ما و کلاً نظام آموزشی ما در قیاس با موقعیت هجدهمی اقتصاد ما در جهان و همچنین با توجه به سایر نظامهای آموزشی جهان، ابداً در وضعیت بسیار بدی قرار ندارد. البته در قیاس با گذشته، برخی کیفیتهای آموزش و بویژه اخلاق در محیطهای دانشگاهی قدری کمرنگتر شده است، ولی، دم و دستگاه آموزشی و پارامترهای فنی آموزش، در قیاس با کشوری که در پایه هجدهم اقتصاد جهان قرار دارد، در مجموع، وضعی بهتر از هجدهم جهان را به خود اختصاص داده است. بنابراین، من ابداً قصد سیاهنمایی در مورد وضعیت آموزشی کشور را ندارم. در عین حال، روشن است که از جهات مختلفی، اگر دیدگاه مقایسهای را کنار بگذاریم، روند شتابان پیشرفت معضلات علمی را در نظر بگیریم، پرسشهای مهم و بیجواب را در نظر آوریم، و بویژه، اگر مسائل مربوط به کیفیتهای اخلاقی آموزش را در نظر بگیریم، باید مسیرهای بهبود را شناسایی کنیم. بویژه تأکید من در این گفتار آن است که باید مناسبات انسانی در دانشگاه را بهبود ببخشیم.
▀█▄ مطلب ۲.
▬ ابتکارات و روشهای کاری جدیدی باید وارد دانشگاههای ما بشوند. در دنیایی زندگی میکنیم که سریعتر از هر زمان دیگری در حال تغییر است، و تکنولوژی، هم شیوه تأمل، و هم رفتار و رویکرد محققان و طراحان نظری و علمی را تغییر میدهد. باید «پویایی» دانشگاه را افزود، و الا استعدادهای درخشان، بیش از این، به دنبال جایگزینهای دانشگاه خواهند گشت. ابتدا به دنبال دریافت پذیرش از دانشگاههای خارجی میروند و بعد از آن که فهمیدند آسمان همه جا همین رنگ است، به دیگران هم ترک دانشگاه را سفارش خواهند کرد.
▬ در هر نهاد و سازمان و تشکلی، برای افزودن «پویایی»، جوانان را که شادابتر هستند، هنوز انگیزههایی دارند که خود را ثابت کنند، و هنوز راههای در رفتن از زیر کارها و خوشنشینی را نیاموختهاند بر صدر مینشانند، ولی در دانشگاه مانند دادگاهها و بیمارستان، نمیتوان از این تدبیر استفاده کرد. این سه نهاد، ذاتاً پیر سالار هستند. از قضا، هر سه این نهادها در این روزگاری که به شتاب عظیم تحولات شناخته میشود، از همپایی با دگرگونیها باز میمانند، یا لااقل، آن قدر که نهادهای دیگر مانند سازمانهای کسب و کار، بروز میشوند، توان بروز شدن را ندارند. باید برای آنها، و بویژه برای دانشگاهها فکر مخصوصی داشت.
▀█▄ مطلب ۳.
▬ یکی از این ابتکارات بالقوه، میتواند ابتکار «استادی مضاعف» باشد؛ «استادی مضاعف»، از طریق کنار هم گذاشتن جوانان حرفهای به لحاظ علمی ولی کمتجربه به لحاظ پژوهش و تدریس، با اساتید ارشد، باعث میشود که از یک سوی، جوانان، اعتماد به نفس بیشتری بیابند، و مهارتهای علمی آنها تقویت شود؛ همزمان، اساتید مسنتر، این فرصت را مییابند که خود را مطابق با آخرین یافتهها و تکنولوژیها بروزرسانی کنند. تحقق هر دو موضوع، مزیت رقابتی دانشگاههای ما را در سطح مسائل اجتماع که دانشگاه باید پاسخگوی آنها باشد، و در قیاس با دانشگاههای جهان، تقویت خواهد کرد.
▬ «استادی مضاعف»، تضمین میکند که اساتید مجربتر و در عین حال کمتر روزآمد، میتوانند خود را در معرض مهارتهای نسل جدیدی قرار دهند که از تکنیکها و ابزارهای مختلفی برای انجام کارهای خود استفاده میکنند. بسیاری از اساتید جاافتاده، آنهایی که وضعیت خوب و کرسی تدریس قوی در موضوعات و مباحث پایه و زیربنایی دارند، ممکن است این کار را ضروری ندانند. تصور آنها این است که به موضوعات پایهای میپردازند که گردش روزگار تأثیر چندانی بر اهمیت و ابرام آنها ندارد. با این حال، نسل جوانی که اکنون، با یافتهها و تکنیکهای تازه آشنایی دارند و به شیوههای جدید و مختلفی کار میکنند، پرسشها و الزاماتی را مطرح میسازند که در مورد مسائل محض و زیربنایی نیز جنبههای تازهای را پیش مینهند، و اگر اساتید پیشکسوت، از این الزامات آگاه نباشند، رفته رفته کرسی درسشان کم فروغ میشود، چنان که این چنین هم شده است.
▀█▄ مطلب ۴.
▬ روابط سنتی دانشگاهی، با برگزاری جلسات هفتگی منظم، اهداف واضح و ثابت، و سلسله مراتب ساختارمند میسر میشوند. ولی با شرایط عمیقاً دگرگون شونده امروز که در طول هر سال، اتفاقات متعددی، پیشفرضها را متزلزل میسازند، این شیوه مناسبات دانشگاهی بیش از حد دست و پا گیر به نظر میرسند و پرسشهای دانشجویان نمیتوانند فضای دانشگاه را هم بزند تا پخت و پزهای تازهای حادث شوند. با این که نظم و برگزاری جلسات منظم هنوز هم برای بقای دانشگاه مهم است، اما، نیازی نیست این روابط تا این حد تعارفمند باشند.
▬ ابتکار «استادی مضاعف»، زمانی بیشترین کاربرد را دارد که روابط انسانی چندان ساختارمند نباشد. تعامل راحتتر در محیطهای دانشگاهی، چه بین اساتید، و چه بین اساتید و دانشجویان، بیشترین ارزش را برای شکلگیری و تحقق «استادی مضاعف» دارد. چیزی که اهمیت دارد، احترام دو طرفه و انجام کار مکمل است، طوری که نهایتاً پرسشها، پاسخهای روزآمد و قابل قبولی بیابند.
▬ هدف ابتکار «استادی مضاعف»، آن است که مسائل علمی، پیش از آن که در متن جامعه نیاز به آنها احساس شود، در دانشگاه، راه حلهای خود را بیابند، و الا دانشگاه، به رغم همه مزایایش، موضوعیت اجتماعی خود را از دست خواهد داد (توأم با اقتباسهای آزاد از ویلیام بویست).
مأخذ:صبحنو
هو العلیم