دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ قضیه
▬ مهمترین چالش پیش روی سیاستمداران جوان انقلاب، اثبات قابلیتهایشان است، و این کار، بیش از اندازه قابل تصور، سخت و دشوار شده است. در واقع، شماری از نسل اولیهای انقلاب، دشوار به این باور میرسند که تکلیف آیندهسازی را خوب انجام دادهاند. این وضع، نه فقط در سیاست، بلکه در همه حیطهها مصداق دارد. هنرپیشههایی که خود، بدون طی مقدمات کافی به صحنه و حتی جلوی دوربین رسیدند، جوانان را به صبوری و «طی مراحل» و «خوردن خاک صحنه» فرا میخوانند. خوانندگانی که خود ناگهان از خوانندگی سر در آوردند، اکنون که جای پایشان را محکم کردهاند، جوانترها را به «رسم شاگردی» و «آموختن ساز» فرا میخوانند. و سیاستمدارانی که خود، زمانی، با سهولت بیشتری کسوت سیاستمداری یا سیاستشناسی به تن کردهاند، امروز، جوانان را پس میزنند. نتیجه آن شده است که امروز، سیاست، مانند مشاغل پیشگفته، مشغله بدون بازنشستگی قلمداد میشود؛ پس، جوانان، مکانی برای ورود نمییابند.
▬ البته، استمرار حضور کهنسالان و مجربها در مشاغل اندیشهورزی، مشورتی، درسآموزی، تولید محتوا، سیاستگذاری، یا حتی تصمیمسازی، قابل درک است، ولی اصرار کهنسالان بر تکیه زدن بر مسندهای اجرایی، نشان دهنده آن است که درک روشنی از «پنجره جمعیتی» که هماکنون، اصلیترین مزیت توسعه کشور محسوب میشود، و تحقق شعار «نسل آیندهساز» در سالهای پیش است، ندارند. کهنسالان میزها را چسبیدهاند، و دولت را تقریباً به بدترین شکل قابل تصور اداره میکنند، طوری که قراردادهای ناجور امضاء میکنند و در سطح حرف و کلام نیز تسلط لازم را بر خود ندارند و هر از گاهی حرفهایی میزنند که برای جمع و جور کردن تبعات آن مجبور میشوند «دروغ» بگویند؛ اتهامی که به «مردی که رفت» میزدند، و امروز، خود واقعاً مبتلا به آناند.
▬ آن چه در این میان، وضع و حال را دشوارتر کرده است، دفاع با چنگ و دندان کهنسالان از یکدیگر برای بر صدر صحنه ماندن، حتی به قیمت ایجاد معضل منطقی در نظام حکمرانی است. در واقع، به گمانم، این هوای هم را داشتن، مهمترین مهارت سیاسی است که همچنان در آن نسل باقی مانده، و حتی نیرومندتر هم شده است. آنها سدی محکم ساختهاند که جلوی توالی نسلها را گرفته است.
▬ تلاش خستگیناپذیر آنها برای توجیه یکدیگر، سیاست ایران را در تناقضهای منطقی فرو برده است، چنان که جوانان را، همان «نسل آیندهساز» دیروز را، مبهوت و متحیر، و گاه افسرده و عزلتنشین، یا حتی عصیانگر کرده است. انقلابیهای دیروز، در دفاع از همقطاران خود از چیزهایی دفاع میکنند، که زمانی خودشان به همان دلایل، علیه نظام پیشین عصیان کردند. برخی از آنها مانند «بیژن نامدار زنگنه»، در یک برنامه تلویزیونی که ارزش تاریخی یافت، اساساً منکر انقلاب شد. او در شبانگاه پنجشنبه ۶ تیر ۱۳۹۲، در برنامه «شب آفتابی» و در گفتگو با «دکتر محمود احمدی»، با یادآوری لنگه اول رباعی درخشان فرخی سیستانی که «یا ما سر خصم بکوبیم به سنگ،... یا او سر ما به دار سازد آونگ»، تکرار مکرر این بیت در ایام انقلاب را، از اول، اشتباه خواند (بیت دوم رباعی که قرائت نفرمودند این بود: «القصه در این سراچه پر نیرنگ، یک کشته بنام به که صد زنده به ننگ»). به زعم او، باید به جای انقلاب، با همان پیشینیان بر سر ترمیم وضع پیشین میساختیم. او، حتی در شهریور سال ۱۳۹۰، از خدمت در جمهوری اسلامی نیز، ابراز ندامت کرده بود (فارس/ ۱۳۹۰/۶/۲۴/ خبر شماره ۱۳۹۰۰۶۲۴۰۰۰۶۰۵). خب؛ جوانان انقلابی امروز، از فرط ناسازگاری در یک تناقض گرفتاراند؛ از یک سوی، این سخنان را میبینند، و از سوی دیگر، چنین شخصی را در مسند وزارت در همان انقلابی مییابند که تخطئهاش میکند. آن هم با حمایت یکپارچه کهنسالان دولت و مجلس وقت، حتی «احمد توکلی». جوان امروز، چطور باید این تناقضات را حل کند؟ «انقلاب»، «بیژن نامدار زنگنه»، «کرسنت»، «احمد توکلی»، «رأی اعتماد»؟
▀█▄ بحث در قضیه
▬ به سختی به نسل سیاستمداران جوانی که از هشتاد و چهار تا کنون، دیگر میانسال شدهاند، اعتماد میکنند. آنها تصور میکنند که نسل جوان سیاستمدار فاقد تفکر استراتژیک هستند، از چند و چون سیاست چیزی نمیدانند، و قادر به ادراهی کشور نیستند، اما، بهتر است قبل از آن که تنها به دلیل کمتجربگی، روی اسم یک نسل خط بزنیم، آنها را ارزیابی کنیم، شاید حرفی برای گفتن داشته باشند؛ بله؛ آنها شش سخن منحصر به فرد دارند:
▬ ۱- تمایل به تغییر. سیاستمداران جوانتر تغییرهای ضروری را آسانتر میپذیرند، ولی کهنسالان، اغلب، تا میشود به نظمهای پیشین میچسبند و از آنها دفاع میکنند. جوانان به راحتی ایدههای جدید خود را با دیگران در میان میگذارند. آنها از ایجاد تغییرات بزرگ هراسی ندارند. وابستگی اندکتر آنها باعث میشود تا نسبت به تغییرات خوشبین باشند و به راحتی پذیرای تغییرات باشند. فرآیند تغییر از نگاه سیاستمداران جوان، فرآیند دشواری نیست. هر کجا صحبتی از تغییرات اساسی است، این جوانترها هستند که داوطلب میشوند و در صف اول میایستند، و چه کسی است که نداند، که ما در شرایط جهانی و منطقهای زندگی میکنیم که نیاز به تغییرات اساسی، به یک روال ثابت تبدیل شده است.
▬ ۲- رفتارهای الهامبخش و تأثیرگذار: سیاستمداران جوان میدانند که چگونه به سایرین انرژی بدهند یا آنها را برای رسیدن به اهداف ترغیب کنند. در مقایسه با حکمرانان با تجربهتر، این سیاستمداران جوان، توان بیشتری در تشویق مردم به تلاش و کوشش دارند. استراتژی این سیاستمداران جوان، استراتژی «کشیدن» و تشویق است در حالی که کهنسالها معمولاً، روش «هل دادن» و دستور دادن را به کار میگیرند.
▬ ۳- بازخوردپذیری. سیاستمداران جوان به راحتی پذیرای هر گونه بازخوردی هستند، و میتوانند اقسام بازخورد را جدی بگیرند. آنها مکرراً درباره عملکرد خود سؤال میکردند، و همواره به دنبال راهی برای درک و دریافت بازخوردها و به کارگیری آنها در جهت بهبود عملکرد خود بودند. بر عکس، سیاستمداران کهنسال تمایل چندانی به دریافت بازخورد از سوی مردم ندارند و مطالبات مردم را بیجواب میگذارند.
▬ ۴- پیشرفت دائمی. سیاستمداران جوان، تازه در ابتدای راه هستند، و سرمایه و پیشینهای در گذشته ندارند. شاید به همین علت است که تمایل سیاستمداران جوان، برای رفع چالشهای اکنون و آینده بیشتر است؛ آنها اسیر توجیه گذشتهها نیستند؛ آنها همواره به دنبال روشهایی خلاقانه هستند تا کارها را به شکلی مؤثرتر و با کیفیتتر به انجام برسانند.
▬ ۵- تمرکز بر اهداف. سیاستمداران جوان، برای رسیدن به اهداف از هیچ تلاشی دریغ نمیورزند. آنها موفقیت را یک «ضرورت» میدانند و تمام انرژی خود را صرف رسیدن به اهدافشان میکنند. سیاستمداران جوان به موفقیت نیاز دارند. بر عکس، وقتی کسی سالها در سیاست فعالیت کرده باشد، تمایل او به حفظ وضعیت موجود بیشتر است. از نظر چنین فردی، اغلب امور در بهترین شکل ممکن قرار دارند و نیازی به تلاش بیشتر نیست.
▬ ۶- اهداف آرمانی. سیاستمداران جوان، اهداف بزرگی در سر دارند. برخی از سیاستمداران باتجربهتر، اما، ترجیح میدهند اهدافی را انتخاب کنند که نیل به آنها آسان و ریسک کمتری به دنبال داشته باشد.
▬ نیروهای قدیمی نهایتاً یک روز کشور را ترک میکنند و این جوانترها هستند که میتوانند جای خالی آنها را پر کنند. درک پتانسیلهای چهرههای جوان و سرمایهگذاری روی آنها فرصت بزرگی است برای ارتقاء عملکرد و بازدهی سیاست. گر چه این سیاستمداران جوان با چالشهایی روبهرو هستند که رفع آنها نیازمند تلاش و تقویت مهارتهای تاریخشناختی در آنهاست، اما، فراموش نکنید که یک سیاستمدار جوان، میتواند به منزله یک آتیه روشن برای کشور باشد (توأم با اقتباسهایی آزاد از ژوزف فالکمن).
مأخذ:صبحنو
هو العلیم